کیان وبلاگ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تحقيق درسي

23 اردیبهشت 1394 توسط كيان ارثي چقايي

مباحث کنترل مواليد و جلوگيري از باروري و عزل، بيشتر در قالب مسائل فردي و مسائلي نظير تعيين تکليف
شرعي و فقهي و جواز شرعي آن مطرح بوده است. بيشتر رواياتي هم که از ائمه عليهم السلام درباره عزل و
کنترل باروري نقل شدهاند عمدتاً در پاسخ به سئوالاتي هستند که مردم از ايشان در قالب سوالات شرعي کسب
تکليف مينمودهاند. با توجه به دلايل عقلي و نقلي موافقان و مخالفان افزايش جمعيت ، قرآن افزايش جمعيت
متناسب، جلوگيري از حاملگي و فاصله گذاري توليد مثل را جايز دانسته است.
2 - 1 - اسلام و کنترل مواليد
اسلام تا جايي به خانواده اهميت داده است که در قوانين شريعت، تعادل بين روابط و حتي تعداد اعضاي
خانواده، ويژگيهاي ارتباطات تربيتي، وراثتي و اجتماعي و فرهنگي را مورد توجه قرار داده است. اين
مورد در سوره هاي متعدد بقره، نساء، نور، طلاق و آيات فراوان قرآن ذکر شده است. همه اين ها براي حفظ
کانون گرم خانواده است. در آيهاي از قرآن بحث تکثير و توالد و حفظ تقوا نه تنها به اهل ايمان بلکه به همه
يا ايها الناس اتّقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالاً « . اقشار توجه داده شده است
سوره نساء) ( »… كثيراً و نساء فاتقوا الله الذي تساءلون به و الارحام 4 ( آيه 1 )
ابتداي آيه در مورد تکثير ولد است و تقوا در خصوص خانواده، هم در ابتداي آيه و هم در آخر آيه مورد
تأکيد واقع شده است. جايگاه ارحام و ازدياد آن و تکثير نسل در زمره موارد تبيين اين آيه است. دين مبين
اسلام که به همه ابعاد وجودي انسان توجه دارد و براي هر کدام برنامههايي تدوين نموده، در آيات و
احاديث متعددي به تقدس بنيان ازدواج پرداخته و راهنماييهاي ارزنده جهت حفظ و تداوم و استحکام آن
ارائه داده است. واقعيت اين است که خوشبختي را فقط در زندگي خانوادگي بايد جستجو کرد. ) محمد علي،
ايازي، اسلام و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376 ، ص 115 )
13
2 - 2 - ديدگاه اسلام درباره تعداد فرزندان
در ادله و متون ديني توليدمثل و زادآوري امري پسنديده و ممدوح بوده است. برخي از دانشمندان، هدف از
ازدواج را توليد مثل و بقاي نسل برشمردهاند. بنابر اين تعريف و با توجه به وضعيت بيولوژيک دو جنس زن و
مرد، هدفي جز توليدمثل و باقي گذاشتن نوع انسان منظور نبوده است. ساير احکام مربوط به روابط زن و مرد
از قبيل احکام رعايت عفت، زناشويي، اختصاص داشتن زوجه به زوج، احکام طلاق، عده، اولاد، ارث هم بر اساس
همين واقعيت وضع شده است.
از منظر متون ديني فرزند شايسته، نعمتي از نعمتهاي الهي و گلي از گلهاي بهشت است. علاوه بر اين، مايه
زينت زندگي ، يار و مددکار انسان ميباشد، يادگار و جانشين پدر و مادر در دنياست و استغفارگويي و اعمال
نيک او سبب آمرزش و نيکبختي والدين در حيات اخروي ميشود. وجود اين مقدار تأکيد و ترغيب کافي است
تا انگيزه توليد نسل و داشتن فرزند را در انسان تقويت کند. از سوي ديگر در روايات متعددي نسبت به تکثير
اولاد تأکيد و سفارش شده است. ) همان ، ص 117 )
2 - 3 - نگاه اهل سنت به کنترل جمعيت
نظر برخي از علماي معاصر اهل سنت درباره کنترل جمعيت عبارت است از : نظر به اينکه شريعت اسلام ترغيب
کننده به فزوني نسل مسلمانان و انتشار آن است و تحديد نسل و جلوگيري از آبستني، مخالف فطرت انساني و
شريعت اسلامي ميباشد و نظر به اينکه هدف جلوگيري از افزايش جمعيت مسلمانان، نيرنگي براي کاهش دادن
نيروي انساني آنها و تقويت سلطه استعمارگران بر کشورهاي اسلامي و بهرهبرداري بيشتر از ثروتهاي آنان
است و نيز نظر به اينکه جلوگيري از نسل نوعي عمل جاهلي و بدگماني نسبت به خداي متعال است، مجلس مجمع
فقهي اسلامي به اتفاق آراء مقرر ميدارد که تحديد نسل مطلقا جايز نيست و جلوگيري از آبستني در صورتي که
انگيزه آن ترس از کمبود باشد، حرام است . ) همان ، ص 118 )
14
2 - 4 - ديدگاههاي متفاوت در زمينه کنترل جمعيت
کساني که با تنظيم خانواده موافق هستند به سه گروه تقسيم ميشوند:
1 - گروهي که با تنظيم خانواده به طور مطلق موافقند و براي کنترل جمعيت هيچ محدوديتي غير از سقط جنين
قائل نيستند و حتي تنظيم خانواده را يکي از ضروريات اساسي در شرايط کنوني ميدانند. بنابراين نظريه کنترل
جمعيت، قاعدهاي همگاني است که لازم است حکومت براي آن برنامهريزي کند و در صورت لزوم، بايد جامعه
را به کنترل مجبور سازد.
2 - گروه ديگري که تنظيم خانواده را تنها با در نظر گرفتن شرايط خاص هر خانواده جايز ميشمارند و بر اساس
امکانات فرهنگي، اقتصادي و تربيتي هر خانواده جلوگيري از بارداري را مجاز ميدانند. اين گروه دخالت دولت
و حکومت را در کنترل مشروع نميدانند اگرچه اين دخالت در حد تبليغ و تشويق کنترل باشد. بنابراين نظريه
تنظيم خانواده امري فردي، در محدوده اختيار زن و شوهر و مصالح فردي آن ها است.
3 - گروه ديگر با نظريهاي بينابين دو گروه ياد شده نه تنظيم خانواده را به طور گسترده جايز ميشمارند آنچنان
که افزايش جمعيت را خطري عمده، براي آينده بشر بدانند و براي کنترل جمعيت از هيچ کوششي فروگذار
نکنند و هر جا که ميتوانند به کنترل توصيه کنند و نه آنچنان محدوديتي قائل هستند که به دولت اجازه ندهند
در جايي که مصلحت جامعه و خانواده است تشويق و تبليغ به کنترل بارداري کند. اين گروه، متناسب با شرايط
جغرافيايي و اقتصادي جامعه و امکانات فرهنگي و اقتصادي هر خانواده، پيشگيري از تولد فرزند را جايز
ميدانند. پس طبق اين نظريه چه بسا در کشوري، اين کنترل نبايد انجام گيرد بلکه بايد مسلمانان روز به روز
افزوده شوند مانند فلسطين و در کشوري ديگر اين پيشگيري بايد انجام شود و حکومت بايد متناسب با درک
شرايط و موقعيت، محدوده تنظيم خانواده را معين کند و ابزار کنترل را در اختيار جامعه قرار داده و جامعه را
به کنترل تشويق کند.البته اين گروه دخالتهاي سخت و تأديبي حکومت را براي کنترل جايز نميدانند و اين
امور را مخالف آزاديهاي انساني قلمداد ميکنند. )کيومرث، شهبازيان، جمعيت و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران،
طاقبستان، 1377 ، ص 65 )
15
2 - 5 - دلايل موافقان کنترل جمعيت
مخالفان افزايش جمعيت با اعتراف و وفاداري به اصول و مباني ديني، به وضعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي
جهان در عصر کنوني نيز توجه نموده و با تمسک به آيات و روايات و بهرهگيري از ادله شرعي و فقهي درصدد
اثبات جواز تحديد نسل، کنترل خانواده و مطلوبيت پيشگيري از افزايش نسلها از ديدگاه ديني هستند. نظريات
موافق کنترل جمعيت چه در ميان شيعه و چه در ميان اهل سنت سمت و سوي واحدي دارند، هرچند در مقام
استناد به ادله شرعي با هم متفاوتند. ) محمد ، هادي طلعتي، رشد جمعيت تنظيم خانواده و سقط جنين، قم، بوستان کتاب،
1383 ، ص 50 )
2 - 5 - 1 -آيات
از جمله آياتي که ميتواند مورد توجه موافقان کنترل جمعيت قرار گيرد، عبارت است از:
1 در آنجا بود که زکريا، )با مشاهده آنهمه شايستگى » هُنالِكَ دَعا زَكَرِيََّا رَبََّهُ قالَ رَبَِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرَِّيََّةً طَيَِّبَةً « -
در مريم( پروردگار خويش را خواند و عرض کرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکيزهاى )نيز( به من عطا
فرما، که تو دعا را مىشنوى. )سوره آل عمران) 3 ( آيه 38 )
علامه طباطبايي در بخشي از تفسير اين آيه مي نويسد ذريه طيبه آن فرزند صالحى است که مثلا صفات و افعالش
رَبَِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرَِّيََّةً « : با آرزويى که پدرش از يک فرزند داشت مطابق باشد. پس انگيزه زکريا از اينکه گفت
اين بود که در اين درخواست کرامتى بود که از خداى تعالى درباره خصوص مريم مشاهده کرد، کرامتى » طَيَِّبَةً
که دلش را از اميد پر کرده، اختيار را از دستش ربود و وادارش ساخت که چنين درخواست عظيم و کرامت مهمى
را بکند، ازاينرو بايد گفت منظورش از ذريه طيبه فرزندى بوده که نزد خدا کرامتى شبيه به کرامت مريم و
.» شخصيتى چون او داشته باشد
بر وجود » ذريه طيبه « بر اين اساس ميتوان موافق با کنترل جمعيت، به آيه استدلال کرد. در اين آيه عبارت
اولادي دلالت دارد که مايه خوشدلي و رضايت و طيب خاطر پدر و مادر باشند، فرزنداني صالح که داراي صفات
16
و افعال پسنديده و خوب هستند. بيشک داشتن فرزند صالح آرزو و مايه اطمينان خاطر هر خانواده است و اين
آرزو در خانواده کمجمعيت و تريبتيافته تحقق مييابد نه در خانوادهاي با فرزندان بسيار که مورد تربيت و
توجه قرار نگرفته اند. ) همان ، ص 52 )
2 و کسانى که گويند پروردگارا ما را » وَ الََّذِينَ يَقُولُونَ رَبََّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرَِّيََّاتِنا قُرََّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتََّقِينَ إِماماً « -
از همسران و فرزندانمان، مايه روشنى چشم ما قرار ده و ما را پيشواى پرهيزگاران بنما!. )سوره فرقان) 25 ( آيه 74 )
در آيه شريفه که مورد درخواست مومنان است دلالت دارد » للمتقين إماما « و » قره اعين « ، » هب لنا « واژههاي
بر فرزندان خاص و محدود که مايه سرور و خوشحالي است. فرزنداني مايه سرور و اطمينان خاطر پدر و مادرند
که پدر و مادر از عهده تربيت و هدايت و مسئوليتي که نسبت به آن ها دارند به نحو احسن برآيند و تربيت مناسب
در خانوادهاي که صاحب فرزندان برنامهريزي شدهاند نمود بيشتري دارد.
3 مال و فرزندان زيور زندگى اين » الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدَُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصََّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبَِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا « -
دنيا است و کارهاى شايسته نزد پروردگارت ماندنى و داراى پاداشى بهتر و اميد آن بيشتر است. )سوره کهف) 18 )
آيه 46 )
شايد بتوان براي تبيين استدلال به اين آيه از کلام علامه طباطبايي بهره گرفت آن بزرگوار مينويسد:
اين آيه به منزله نتيجهگيرى از مثلي است که در آيه قبل آورد و حاصلش اين است که هر چند دلهاى بشر علاقه
به مال و فرزند دارد و همه مشتاق و متمايل به سوى آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهايشان بر اساس
آن دور مىزند اما زينتى زودگذر و فريبنده هستند که منافع و خيراتى که از آن ها انتظار مىرود را ندارند و
همه آرزوهايى را که آدمى از آن ها دارد برآورده نمىسازند بلکه صد يک آن را واجد نيستند. طبق اين آيه
شريفه کثرت اموال و کثرت اولاد در هر صورت مطلوب نيست. کثرت جمعيت گاه زمينه فتنه و امتحان الهي قرار
ميگيرد و چه بسا موجب غره شدن پدر و مادر گردد. گويي پيام الهي آن است که آنچه مايه سعادت است فرزند
صالحي است که نام نيک والدين را زنده نگه دارد. بدين ترتيب فرزندآوري بدون هيچ قيدي پذيرفتني نيست.
) همان ، ص 55 )
17
2 - 5 - 2 - روايات
برخي از رواياتي که موافقان کاهش جمعيت به آن ها استناد ميکنند عبارت است از:
1 رسول اکرم صلوات الله »ُُ قَالَ رَسُولُ اللََّهِ)ص(: اللََّهُمََّ مَنْ أَحَبََّنِي فَارْزُقْهُ الْكَفَافَ وَ الْعَفَافَ وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَأَكْثِرْ مَالَهُ وَ وَلَدَ « -
عليه فرمود: خداوندا! دوستان مرا پاکدامني و خودکفايي )و داشتن به اندازه نياز( روزي کن و مال و فرزندان
دشمنان مرا افزون گردان.
2 رسول اکرم صلوات الله عليه فرمود کمي افراد تحت تکفل يکي از » قَالَ رَسُولُ اللََّهِ)ص( قِلََّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ « -
وسايل آسايش و راحتي است.
روايت اول بر اين نکته دلالت دارد که فرزند زياد مورد عنايت رسول نيست پس آن را به منزله لعنتي بر دشمنانش
قرار داده است و روايت دوم ميرساند که براي آسايش زندگي ضروري است تعداد نانخور را کم نگهداشت. در
اين احاديث که تنها بخشي از آن ها ذکر شد، رشد کمي و غيرمسئولانه جمعيت نکوهش شده است. افزايش کمي
جمعيت راه سعادت را نميگشايد و صرف زياد شدن فرزند خير نيست. در اين نگاه، کسب قدرت و آسايش و رفاه
با تکيه بر فزونسازي جمعيت بدون تدبير معيشت جز خيالي باطل و پوچ بيش نيست . ) محمد حسين، روحاني،
مسؤوليت هاي خانوادگي در اسلام، بيجا، بهداري، 1355 ، ص 214 )
2 - 6 - مخالفان کنترل مواليد
برخي از علما و فقهاي شيعه معتقدند که کنترل مواليد و جلوگيري از بارداري، چه در سطح خرد و چه در سطح
کلان مغاير با روح اسلام و آيات قرآن است. اين عده با استناد به آيات قرآن و زدودن ترس نسبت به فقر و
مشکلات معيشتي براي افزايش جمعيت، لزومي براي کنترل جمعيت نميبينند و در نتيجه هر سياست کنترل
جمعيتي را مخالف شرع مقدس اسلام ميدانند.
18
مرحوم آيتالله تهراني، از جمله علمايي است که به مخالفت شديد با مقوله کنترل جمعيت پرداخته است. ايشان
با استناد به آيه 32 سوره نور » مينويسد: با وجود »… وَأَنكِحُوا الْأَيامَي مِنكُمْ وَالصََّالِحِين صفات واسع، رازق، رزاق و
عليم خداوند، چگونه ممکن است مسلمانان به تنگدستي بيفتند؟ از اين رو، وي هرگونه جلوگيري از فرزندزايي
را خلاف شرع ميداند. علما و صاحبنظران هم رأي با مرحوم آيتالله تهراني، به دو دليل عمده معتقد به عدم
جواز براي کنترل جمعيت هستند: 1 -آيات و روايات در اينباره 2 - دسيسهها و نقشههاي استعمار و صهيونيسم
براي کاهش جمعيت مسلمانان. ) همان ، ص 216 )
2 - 7 - کنترل مواليد در آيات و روايات
در هيچ يک از آيات قرآن مجيد، آيهاي که مستقيماً با مسأله تنظيم خانواده ارتباط داشته باشد، وجود ندارد
و يا آيهاي که به طور قطع جلوگيري از حاملگي را منع کرده باشد، ديده نميشود ولي حکم اجراي مفاد
برخي آيات که براي موضوع ديگري نازل شدهاند و اجراي مفاد آن ها قهراً به نوعي تنظيم خانواده منجر
» و الذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين و اجعلنا للمتقين إماما « ميشود. خداوند در قرآن ميفرمايد
پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان آرامش ديدگان عطا کن. )سوره فرقان) 25 ( آيه 74 )
و فرزندانتان را از )ترس( فقر » وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيََّاهُمْ « : همچنين در جايي ميفرمايد
نکشيد ما ، شما و آن ها را روزي ميدهيم. )سوره انعام ) 6 (آيه 151 )
در برخي از روايات مطالبي بيان شده است که بيانگر اهميت تربيت فرزند از ديدگاه اسلام و فراهم نمودن
ساير مسائل ديگر مي باشد و تربيت فرزندان نيز از جايگاه مهم و با اهميتي برخوردار است. بنابراين مي توان
نتيجه گرفت صرف فرزنددار شدن، مورد نظر اسلام نمي باشد بلکه فرزنداني مدنظر هستند که در پرتو تربيت
صحيح و اسلامي پرورش يافته و با تلاش و کوشش خود موجب پيشرفت و ترقي جامعة اسلامي گردند تا آنجا
که وقتي امر به ازدواج هم مي کند، مي گويد اين پدر و مادر آينده بايد پيش از ازدواج هم به فکر اولاد
19
خود باشند که پسر، چه زني را به عنوان همسر خود و نيز مادر فرزندانش و اين دختر چه مردي را به عنوان
پدر براي فرزندانش انتخاب مي کند.
در يک نگرش کلي به روايات ميتوان گفت هيچ دليلي بر حرمت تنظيم خانواده نداريم و اگر مطلوب بودن
زياد اولاد داشتن و تکثير نسل هم ثابت شود اين دليل بر حرمت پيشگيري از بارداري نمي شود و بر فرض که
ادله زياد بچه داشتن را ثابت کند، اما همين اندازه دلالت داشتن به معني الزام و وجوب نيست تا با جايز
بودن تنظيم خانواده ناسازگاري داشته باشد. دين اسلام، بلکه تمامي اديان آسماني پيروان خود را به افزايش
جمعيت با ايمان و شايسته به اندازهاي که در توان آنان باشد، فرا ميخواند ليکن برنامهريزي، نظم، تدبير،
تعادل را جزء اصول زندگي انسان ميشمارد . در اين جا به دو نمونه روايت درباره تکثير و کنترل اشاره مي
شود:
1 - در صحيحه محمد بن مسلم به روايت از امام صادق عليه السلام آمده است، پيامبرخدا صلوات الله عليه
ازدواج کنيد که من به سبب زيادي جمعيت شما بر ديگر » تزوجوا فإني مكاثر بكم الأمم غداً في يوم القيامه « فرمود
امت ها مباهات ميکنم.
2 - از امير مؤمنان علي عليه السلام در حديث اربعماه نقل شد که ميفرمود ازدواج کنيد، زيرا پيامبرخدا
من كان يجب ان يتبع سنتي فليتزوج فإن من سنتي التزويج و اطلبوا الولد فإني اكاثر بكم « صلوات الله عليه بارها فرمود
هرکس دوست دارد که پيرو سنت من باشد بايد ازدواج کند، زيرا ازدواج سنت من است. در » الأمم غدا
جستجوي فرزند باشيد، زيرا من در فرداي قيامت با جمعيت انبوهتان بر امتها مباهات ميکنم.
3 - رسول اکرم صلوات الله عليه فرمودند: با زن باکره بچه زا ازدواج کن و با زن زيبايي که نازا است ازدواج
نکن، زيرا من به واسطة شما بر امت هاي پيشين مباهات ميکنم.
4 - رسول خدا صلي الله عليه وآله در جاي ديگر مي فرمايد » تَناكحوا و تَناسلوا فانَّي اُباهي بِكُم يوم القيامه و لو
ازدواج » بالسَّقط کنيد و تشکيل خانواده بدهيد و توليد نسل نماييد که من در روز قيامت به شما مباهات مي
کنم حتي به طفل کوچکي که سقط شده باشد. ) همان ، ص 225 )
20
از اين قسمت نتيجه مي گيريم که دين مبين اسلام که به همه ابعاد وجودي انسان توجه دارد و براي هر کدام
برنامههايي تدوين نموده، در آيات و احاديث متعددي به تقدس بنيان ازدواج پرداخته و راهنماييهاي ارزنده
جهت حفظ و تداوم و استحکام آن ارائه داده است. کساني که با تنظيم خانواده موافق هستند به سه گروه تقسيم
ميشوند: گروهي که با تنظيم خانواده به طور مطلق موافقند و براي کنترل جمعيت هيچ محدوديتي غير از سقط
جنين قائل نيستند گروه ديگري که تنظيم خانواده را تنها با در نظر گرفتن شرايط خاص هر خانواده جايز
ميشمارند گروه ديگر با نظريهاي بينابين دو گروه ياد شده نه تنظيم خانواده را به طور گسترده جايز ميشمارند
و نه آنچنان محدوديتي قائل هستند که به دولت اجازه ندهند در جايي که مصلحت جامعه و خانواده است
تشويق و تبليغ به کنترل بارداري کند. برخي از علما و فقهاي شيعه معتقدند که کنترل مواليد و جلوگيري از
بارداري، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان مغاير با روح اسلام و آيات قرآن است. در يک نگرش کلي به
روايات ميتوان گفت هيچ دليلي بر حرمت تنظيم خانواده نداريم و اگر مطلوب بودن زياد اولاد داشتن و تکثير
نسل هم ثابت شود اين دليل بر حرمت پيشگيري از بارداري نمي شود.
21
فصل دوم
کنترل مواليد از ديدگاه فقهي
22
تنظيم خانواده و تحديد نسل بنا به شرايط و ظروف معين و اقتضاي ضرورت براي افراد جايز است. هر گاه ضرورت
معتبر و دليل منطقي پيش آمد اسلام به مسلمانان اجازه داده نسبت به تنظيم و تحديد مواليد و تناسل اقدام کنند،
اما دخالت دولت در تنظيم خانواده و احوال شخصي را حرام ميدانند و وضع هر گونه قوانين و ضوابط توسط
دولت در اين زمينه، به بازي گرفتن ارادهي افراد تلقي ميکنند که مصالح شخصي آنان را به هدر ميدهد و
وظيفهي احاطه بر مراعات عمومي مردم را ناديده ميگيرند. به دليل اينکه هر انسان عاقلي مصلحت خويش را
بهتر از ديگران تشخيص ميدهد و بيش از ديگران بر حفظ و عنايت آن حريص است.
3 - 1 - نظرات فقهاي شيعه درباره تنظيم خانواده
در خصوص تنظيم خانواده، اگرچه مباحث مربوط به عزل و مسائل کلي آن در رسالههاي عمليه به چشم ميخورد
اما به نظر ميرسد که هيچ حکم عمومي در خصوص اين مسئله تا پيش از دهه 1340 وجود ندارد. مسئله تا حدي
ناشي از اين واقعيت است که تا اين زمان هيچ بحث رسمي توسط دولتها )کشورهاي شيعه نظير ايران، لبنان و
عراق( صورت نگرفته است و بنابراين ضرورتي براي پرداختن به آن وجود نداشته است. با پيروزي انقلاب اسلامي
و تشکيل حکومت ديني، ضرورت برنامهريزي جمعيتي و سياستهاي کلان و تنظيم خانواده احساس گرديد. علما
و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف- گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس ميدانند.
اين دسته که قائل به کنترل جمعيت نيستند توجه خاص خود را بر رزق و روزي و کميت منابع براي تأمين معيشت
انسان معطوف ميدارند اينکه رزق و روزي در دست خداوند است و اوست که روزي هر کس را مقرر ميفرمايد.
آنان براي ادعاي خود از دو دسته آيات و روايات استفاده مي کنند:
3 - 1 - 1 - استناد به قرآن
اين گروه يکي از دلايل مخالفت خود با کنترل مواليد را آيات قرآن کريم در اين زمينه عنوان ميکنند از جمله:
23
1 وَمَن يَتََّقِ اللََّهَ يَجْعَل لََّهُ مَخْرَجا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا « - و هر کس از خدا پروا کند)خدا ( براي او راه بيرون » يَحْتَسِب
شدني قرار ميدهد و از هر جايي که حسابش را نميکند به او روزي ميرساند. )سوره طلاق) 65 ( آيات 2 و 3 )
2 وَكَأَيَِّن مِن دَابََّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللََّهُ يَرْزُقُهَا «- و چه بسيار جانداراني که نميتوانند » وَإِيََّاكُمْ وَهُوَ السََّمِيعُ الْعَلِيم متحمل روزي
خود شوند. خداست که آن ها و شما را روزي ميدهد، و اوست شنوايي دانا. )سوره عنکبوت) 29 ( آيه 60 )
3 بگو در حقيقت » قُلْ إِنََّ رَبَِّي يَبْسُطُ الرَِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مَِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرََّازِقِين « -
پروردگار من است که روزي را براي هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده يا براي او تنگ ميگرداند و هر چه
را انفاق کرديد عوضش را او ميدهد و او بهترين روزيدهندگان است. )سوره سبأ ) 34 ( آيه 39 )
4 خدا نسبت به بندگانش مهربان است هر که را بخواهد روزي » اللََّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِ يَرْزُقُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْقَوِ يَُّ العَزِيز «-
ميدهد و اوست نيرومند غالب. )سوره شورا ) 42 (آيه 19 )
3 - 1 - 2 - استناد به روايات
در ذيل به برخي از رواياتي که مشوق فرزندآوري ميباشند اشاره ميگردد:
1 عن اميرالمؤمنين عليهالسلام : تزوجوا فان التزويج سنة رسول اللَّه)ص( فانه كان يقول: من كان يحب أن يتبع سنتي فان من « -
سنتي التزويج و امام علي عليه السلام مي فرمايند ازدواج کنيد که همانا ازدواج » اطلبوا الولد فاني تكاثر بكم الامم غدا
سنت رسول خداست. همانا حضرتش ميفرمود: هر کس دوست دارد که از سنت من پيروي کند، پس بداند که
ازدواج يکي از سنتهاي من است و طلب فرزند کنيد چرا که با شما ميخواهم امتم را از ساير امتها بيشتر کرده
باشم.
2 عن ابي جعفر عليهالسلام قال: قال رسول الله)ص( : تزوجو بكرا « - و اولادا ولاتزوجوا حسناء جميلة عاقرا فاني أباهي بكم الامم
با زنان » يوم القيامه باکره و فرزندآور ازدواج کنيد و با زنان زيباروي )و خوشاندام و خوشقيافه ( نازا ازدواج
نکنيد چرا که به شما روز قيامت مباهات خواهم کرد.
24
3 عن الرسول )ص(: ما يمنع المؤمن أن يتّخذ اهلاً لعلّ الله « - چه چيزي مانع مؤمن » يرزقه نَسَمَةً، ثقل الارض بلا اله الا الله
است از اينکه اهلي )همسري( انتخاب کند که شايد خداوند ذي روحي )فرزندي( به او روزي کند تا زمين را با
» گفتنش سنگين کند؟ » لا اله الا الله
4 اهل و عيال » عن الرسول )ص(: اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم « - براي خود فراهم کنيد چرا که اين براي شما
روزيآورتر است.
ب- گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد و جلوگيري از آن را در
موارد خاص صادر کرده است. آنان براي ادعاي خويش به روايات زير استناد کرده اند:
1 - رواياتي که دلالت دارند بر اينکه هنگام ازدواج زني را انتخاب کنيد که فرزند زيادي آورد.
2 - رواياتي که به خاطر محبوب بودن آوردن فرزند فراوان به ازدواج تشويق ميکنند.
3 - رواياتي که بر مطلوب بودن کثرت فرزندان دلالت دارند.
4 - رواياتي که عزل را ناپسند ميشمارند.
جميع علماي شيعه و حتي علماي اهل تسنن قائل به تکثير و افزايش جمعيت و نفوس مسلمين بوده و تنها در شرايط
زماني و مکاني خاص، اعمال سياست هاي جمعيتي و کنترل مواليد را مجاز دانسته و البته اقدام و ابلاغ آن را
تنها در صلاحيت ولي فقيه و حاکم اسلامي معرفي نمودهاند. با نگاهي به برخي از کشورهاي جهان مانند چين و
هند که هر يک از آن ها بيش از يک ميليارد جمعيت دارند به سادگي مي توان دريافت که کشور ايران ظرفيت
بيشتر جمعيت را دارد که مسئولان با تنظيم خانواده و اصلاحات غربي و ضداسلامي رشد جمعيت را به صفر و در
نهايت منفي رسانيده اند. )محمد تقي، شيخي، جامعه شناسي جمعيت و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران، آرام، 1368 ،
ص 228 - 224 )
25
3 - 2 - رويکرد فقهي به نظريه موافقان کنترل جمعيت
شيوههاي پيشگيري از بارداري در طول تاريخ به تناسب ارتقاي سطح دانش انسانها و پيشرفت علم پزشکي
همواره متغير بوده است.آنچه را که کارشناسان و پزشکان متخصص به عنوان معروفترين و مهمترين روشهاي
رايج و معمول در بين اقوام و به خصوص در چند دهه اخير بيان کردهاند به طور عمده شش گروه است: روشهاي
فيزيولوژيک، روشهاي شيميايي، روشهاي مکانيکي)حصارکشي(، روشهاي ابزارهاي داخلي رحمي، روش
هاي هورموني، روشهاي جراحي.
طبيعي است که آشنايي با هر يک از روشهاي يادشده و نوع تأثيرگذاري و عوارض و پيامدهاي آن ها در
اظهارنظرهاي فقهي تأثير بسزايي دارد. اثر بعضي از روشها جلوگيري از لقاح است. برخي از شيوهها مانع از
رشد و نمو تخم بارور است. بعضي نيز داراي عواقب و پيامدهاي نامطلوب جسمي و رواني است. از سويي ديگر
استفاده از بعضي روشها مستلزم دخالت پزشک در معالجه و لمس و نظر به عورت زن يا مرد است. در بهکارگيري
بعضي روشها سقط جنين تحقق مييابد و اثر بعضي روشها صرفاً جلوگيري از انعقاد نطفه در رحم است. بنابراين
از آنجا که نوع تأثيرگذاري و نحوه کارکرد و کاربرد و عوارض و پيامدهاي روشهاي معمول در جلوگيري از
آبستني متفاوت و مختلف است، شرط اساسي براي اظهار نظر فقهي يک فقيه شناخت دقيق موضوع و حکم با تمام
خصوصيات دخيل آن است. ) ناصر ، مکارم شيرازي، استفتائات جديده للمکارم الشيرازي، ج 2، قم، انتشارات مدرسه امام على
بن ابى طالب ، 1427 ، ص 613 )
نظريه فقهي اکثر فقها با استناد به آيات و روايات و سيره عملي اهلبيت عليهم السلام به گونهاي است که بنا بر
آن انگيزه افزايش جمعيت مسلمانان مانع از جواز پيشگيري از بارداري نشده، جواز محدود کردن تولد فرزند
منجر به فعل حرامي مانند نظر به عورت، سقط جنين يا نقص عضو نگردد. با توجه به اينکه ميتوان مسئله را با
رجوع به رسالههاي عمليه و استفتائات مراجع به تفصيل پي گرفت، در اين مقام از باب نمونه به ديدگاه برخي از
فقها در مورد چند مسئله فقهي اکتفا ميشود:
26
1 - آيا جلوگيري از حمل با بستن لولههاي رحم يا عنين کردن مردان يا گذاشتن دستگاههاي آي وي دي، که
موجب لمس و نظر است، اشکال دارد؟
جواب: عقيم کردن جايز نيست، مگر اينکه خطر جاني براي زن داشته باشد و راه علاج منحصر به عقيم کردن
باشد. در اين صورت اشکال ندارد و لمس و نظر به عورت زن براي غير شوهر جايز نيست.
2 - اينجانب داراي ده فرزند ميباشم و از نظر کثرت اولاد در زحمت هستم. ميخواهم لولههاي رحمم را ببندم
آيا شرعاً جايز است يا خير؟
جواب: اگر موجب نازايي دائمي نشود و ضرر به مزاج و عضو نرساند و شوهر راضي باشد و عمل همراه با ارتکاب
عمل غيرشرعي نباشد، اشکال ندارد. )استفتائات امام خميني)ره(، به نقل از رساله نکاحيه، بي جا، بي تا، ص 135 )
3 - بستن لولههاى منى مرد براى جلوگيرى از افزايش جمعيت چه حکمى دارد؟
جواب: اگر اين کار با غرضي عقلايى صورت گيرد و ضرر قابل ملاحظهاى هم نداشته باشد، فينفسه اشکال ندارد.
)أجوبة الاستفتاءات للخامنهاى، )فارسى(، قم، دفتر مقام معظم رهبري، 1424 ، ص 277 )
4 -آيا سقط جنين بر اثر مشکلات اقتصادى جايز است؟
جواب: سقط جنين به مجرد وجود مشکلات و سختىهاى اقتصادى جايز نمىشود. ) توضيح المسائل للخميني)محشّى(،
جامعه مدرسين، ج 2 ، قم ،ص 945 ، 1260 )
4 - با توجه به لزوم کنترل جمعيت، آيا بستن لولههاى رحم در خانم ها اشکال دارد؟
جواب: براى مدت موقت مانعى ندارد.) جامع المسائل للفاضل)فارسى(، ج 1 ، قم، انتشارات امير قلم ، 1745 ، ص 485 )
5 -آيا اسلام موافق با رشد جمعيت است؟
جواب: اسلام موافق با رشد جمعيت است از نظر اينکه آمار مسلمانان هرچه بيشتر باشد دليل بر عظمت و قدرت
آن ها است.ولى در برخى شرايط خاص، به عنوان آن شرايط، موافق با رشد جمعيت نيست.) همان، ص 1747 )
27
به نظر ميرسد با استفاده از مجموع استفتائات بتوان گفت پيشگيري از بارداري و استفاده از روشها و وسايل
مذکور، که در نهايت به آماده شدن زمينههاي موقت کاهش تعداد جمعيت خانواده و جامعه منجر خواهد شد
مانعيتي نداشته، مورد قبول فقهاست و در موارد خاصي که منجر به عقيم شدن مادر يا سقط جنين ميشود، سلامت
مادر و کودک هدف اصلي از منع است نه توجه به مقوله جمعيت.
3 - 3 - وجوب تکثير مواليد
ظاهراً هيچ يک از فقها و انديشمندان اسلامي قائل به وجوب تکثير نسل نشده اند در حالي که ازدواج مستحب
است نه واجب. البته نصوص فراواني وجود دارد که از آن ها مطلوبيت تکثيرنسل استفاده مي شود و حتي در
پاره اي از آن ها، امر به تکثير ولد شده که في نفسه، ظهور در وجوب دارد اما به دليل ادله معارض و قرائني که
بر استحباب وجود دارد ناچار بايد اين روايات را حمل بر استحباب نمود. )کيومرث، شهبازيان، همان کتاب، ص 87 )
3 - 4 - عدم حرمت کنترل مواليد
مي بايست بين وجوب تکثير نسل و حرمت کنترل مواليد، تفکيک قائل شد زيرا بين آن ها ملازمه اي نيست. بدين
معني که ممکن است تکثير نسل واجب نباشد اما در عين حال استفاده از راه هاي تنظيم خانواده هم ممنوع باشد.
با مروري اجمالي بر دلايل موافقان و مخالفان کنترل مواليد به نظر مي رسد مهم ترين دلايلي که بر عدم حرمت
کنترل مواليد اقامه شده است، اصل اباحه و روايات جواز عزل است:
3 - 4 - 1 - اصل اباحه
بنابر اصل اباحه که در اصول فقه حجيت آن ثابت گرديده است، هرگاه در شبهات حکميه در حرمت چيزي شک
شود بنا را بايد بر حليت و اباحه آن گذاشت، بنابراين اگر دليل قطعي بر حرمت تنظيم خانواده يافت نشد، اصل،
حليت و جواز آن است.
3 - 4 - 2 - جايز بودن عزل
28
از دلايل عمده عدم وجوب تکثير نسل و جواز تحديد مواليد، جواز عزل است. دليل جواز عزل روايات متعددي
است که از طريق خاصه و عامه روايت شده است. رواياتي که در زمينه جواز عزل وارد شده چند دسته است:
در پاره اي از روايات به طور مطلق، حکم به جواز عزل شده است. از جمله آن ها صحيحه محمد بن مسلم است
ذاک الي الرجل، يصرفه حيث « که راوي مي گويد از امام صادق عليه السلام درمورد عزل سؤال کردم حضرت فرمود
اختيار آن با مرد است که هر طوري مي خواهد آن را صرف کند. همچنين عبدالرحمن الحذاء از قول امام » يشاء
صادق عليه السلام نقل مي کند که امام سجاد عليه السلام در مورد عزل، منعي نمي ديدند. در اين دسته از
روايات جواز عزل، مطلق است و اختصاص به دسته خاصي از زنان يا شرايطي ويژه ندارد. از پاره اي روايات
استفاده مي شود که عزل در مورد کنيز، زن مسن، زني که يقين دارد بچه دار نمي شود، زن بي حيا، زن پست و
زني که فرزندش را شير نمي دهد، اشکال ندارد. از بعضي روايات استفاده مي شود که عزل از زن آزاد در
ازدواج دايم نيز در صورتي که هنگام عقد با وي شرط شده باشد، اشکالي ندارد. از جمله صحيحه محمد بن مسلم
که از امام صادق يا امام باقر عليهما السلام نقل مي کند که از ايشان در مورد عزل، سؤال شد، امام عليه السلام
فرمود: عزل در مورد کنيز، مانعي ندارد و اما در مورد زن آزاد، من مکروه مي دارم آن را مگر اينکه در زمان
ازدواج با وي شرط کرده باشد. در مقابل روايات دسته قبل رواياتي وجود دارد که از آن ها استفاده مي شود که
عزل از زن آزاد در ازدواج دايم حتي در صورتي که با وي شرط نشده باشد، اشکالي ندارد. محمدبن مسلم از
امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود » لابأس بالعزل عن المرأ الحرَّ إن احبَّ صاحبها و ان كرهت، ليس لها من الآمر
عزل از زن آزاد، مانعي ندارد اگر مرد دوست داشته باشد و اگر زن ناراضي باشد نسبت به اين امر حقي ». شيء
ندارد.
در هر صورت، علي رغم مخالفت پاره اي از فقهاي مشهور، فقهاي متقدم و متأخر، قائل به جواز عزل که نوعي
کنترل مواليد مي باشد، هستند و از روايات نيز برمي آيد که استفاده از اين روش در زمان پيامبر صلوات الله
عليه و ائمه عليهم السلام نيز متداول بوده و تقرير معصومين عليه السلام نيز خود دليل مستقلي بر جواز عزل به
شمار مي رود. ) همان، ص 88 - 90 )
29
از اين قسمت نتيجه مي گيريم که علما و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته
تقسيم ميشوند: الف- گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس ميدانند.
اين گروه يکي از دلايل مخالفت خود با کنترل مواليد را آيات قرآن کريم و روايات در اين زمينه عنوان ميکنند.
ب- گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد و جلوگيري از آن را در
موارد خاص صادر کرده است. نظريه فقهي اکثر فقها با استناد به آيات و روايات و سيره عملي اهلبيت عليهم
السلام به گونهاي است که بنا بر آن انگيزه افزايش جمعيت مسلمانان مانع از جواز پيشگيري از بارداري نشده،
جواز محدود کردن تولد فرزند منجر به فعل حرامي مانند نظر به عورت، سقط جنين يا نقص عضو نگردد.
30
نتيجه گيري
نظر برخي از علماي معاصر اهل سنت درباره کنترل جمعيت عبارت است از : نظر به اينکه شريعت اسلام ترغيب
کننده به فزوني نسل مسلمانان و انتشار آن است و تحديد نسل و جلوگيري از آبستني، مخالف فطرت انساني و
شريعت اسلامي ميباشد و نظر به اينکه هدف جلوگيري از افزايش جمعيت مسلمانان، نيرنگي براي کاهش دادن
نيروي انساني آنها و تقويت سلطه استعمارگران بر کشورهاي اسلامي و بهرهبرداري بيشتر از ثروتهاي آنان
است تحديد نسل مطلقا جايز نيست و جلوگيري از آبستني در صورتي که انگيزه آن ترس از کمبود باشد، حرام
است . مخالفان افزايش جمعيت با اعتراف و وفاداري به اصول و مباني ديني، به وضعيت اقتصادي، سياسي و
اجتماعي جهان در عصر کنوني نيز توجه نموده و با تمسک به آيات و روايات و بهرهگيري از ادله شرعي و فقهي
درصدد اثبات جواز تحديد نسل، کنترل خانواده و مطلوبيت پيشگيري از افزايش نسلها از ديدگاه ديني هستند.
جميع علماي شيعه و حتي علماي اهل تسنن قائل به تکثير و افزايش جمعيت و نفوس مسلمين بوده و تنها در شرايط
زماني و مکاني خاص، اعمال سياست هاي جمعيتي و کنترل مواليد را مجاز دانسته و البته اقدام و ابلاغ آن را
تنها در صلاحيت ولي فقيه و حاکم اسلامي معرفي نمودهاند. ظاهراً هيچ يک از فقها و انديشمندان اسلامي قائل
به وجوب تکثير نسل نشده اند در حالي که ازدواج مستحب است نه واجب.
31
منابع
1 - ايازي، محمد علي، اسلام و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376
2 - روحاني، محمد حسين، مسؤوليت هاي خانوادگي در اسلام، بيجا، بهداري، 1355
3 - شهبازيان، کيومرث، جمعيت و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران، طاقبستان، 1377
4 - شيخي، محمد تقي، جامعه شناسي جمعيت و تنظيم خانواده، چاپ اول، تهران، آرام، 1368
5 - مکارم شيرازي، ناصر، استفتائات جديده للمکارم الشيرازي، ج 2 ، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى
طالب، 1427
6 - هادي طلعتي، محمد ، رشد جمعيت تنظيم خانواده و سقط جنين، قم، بوستان کتاب، 1383
7 - أجوبة الاستفتاءات للخامنهاى، قم، دفتر مقام معظم رهبري، 1424
8 - استفتائات امام خميني)ره(، به نقل از رساله نکاحيه،بي جا ، بي تا
9 - توضيح المسائل للخميني)محشّى(، ج 2 ، قم، جامعه مدرسين ، 1260
10 - جامع المسائل للفاضل، ج 1 ، قم، انتشارات امير قلم، 1745

 3 نظر

تحقيق درسي

23 اردیبهشت 1394 توسط كيان ارثي چقايي
 نظر دهید »

آرامش

14 اردیبهشت 1394 توسط كيان ارثي چقايي

آرامش گمشده زندگی عصر ماشین و هیاهوی صنعت و تكنولوژی است. انسان حاضر علی رغم آنكه از جهت مادی توانسته است در سایه علم و تكنولوژی دستآوردهای فراوانی كسب نماید، اما از جهت روحی و روانی در نگرانی و پریشانی غوطه ور است. غفلت از یاد خداوند متعال و معنویت، انسان مدرن و صنعت زده این قرن را آماج تشویش و نگرانی و اضطراب قرار داده است و او می كوشد تا به هر قیمتی به بهشت موعود و آرامش خیال و آسایش روح برسد.

 

2-1- معنای آرامش

آرامش، اسم مصدر از آرمیدن است و در برابر اضطراب و دلهره به کار می‌رود و به حالت و صفت روانی و قلبی خاص (آسودگی خاطر، ثبات و طمأنینه) گفته می‌شود. آرامش به معنای طمأنینه، تسکین و آسودگی خاطر می باشد که در مقابل آن تشویش، نگرانی و اضطراب است. از نظر اسلام آرامش و طمأنینه امری واقعی، حقیقتی و دست یافتنی است. در متون دینی ما راه های دستیابی به آرامش بیان شده است و همین امر بهترین دلیل بر امکان دسترسی به آن است.

 آرامش حالتی از حالات انسان است. به این معنا كه امری مادی نیست بلكه كیفیت نفسانی است كه در انسان بروز و ظهور می كند. البته آرامش آثاری مادی در جسم و بدن از خود به جا می گذارد ولی این بدان معنا نیست كه امری مادی و یا كمی باشد. بنابراین نمی توان برای آرامش و ضد آن یعنی نگرانی و تشویش عددی را تعیین كرد ولی می توان درباره شدت و ضعف آن مانند هر امر كیفی و حالت روحی و روانی سخن گفت و بر پایه آثار و پیامدهای بیرونی بر شدت و ضعف آن حكم كرد. (محمد بن حسین ، راغب اصفهانی ، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم ، ج 3،  بی جا ، بی تا، ص 289)

 

 

2-2- جایگاه آرامش در زندگی

مسأله آرامش به عنوان یك هدف تا آن اندازه مهم و مؤثر بوده است كه حتی ایمان و باورهای دینی را می توان در راستای دست یابی به این هدف برشمرد. از این رو دیده می شود كه آرامش در جایگاه جامع ترین مفهوم دینی در اسلام و آموزه های قرآنی نشسته است به طوری كه در اسلام، ایمان از ریشه امن به معنای آرامش جان و رهایی از هرگونه ترس، اضطراب، تشویش، نگرانی و اندوه گرفته شده است تا به این روش ارتباط ناگسستنی میان پذیرش آموزه های وحیانی و توحید را با دست یابی به آرامش روح و روان را برقرار نماید بلكه واژه اسلام نیز بیانگر نوعی آرامش در انسان و صلح و صفا به دور از هرگونه خشونت و ترس و وحشت است.

از این رو در قرآن پیامد طبیعی اسلام را رهایی از خوف و نگرانی دانسته است و سلامت روانی را در سلم و تسلیم در برابر خدا دانسته و بر آن تأكید ورزیده است و پاداش و نتیجه تسلیم و توحید را رسیدن به آرامش و سلامتی دائمی بدون هرگونه تشویش و اضطراب شمرده است كه به عنوان آرزوی دست نیافتنی انسان مطرح بوده و هست. همچنین راه رسیدن به آن را نیز راهی برخوردار از آرامش و سلامت معرفی می كند تا به بشر طالب آرامش بفهماند كه این آرزوی دیرپای او تنها در این راه به دست می آید. به هرحال در نگاه قرآنی از آرامش به عنوان نعمت بزرگ فردی و اجتماعی یاد شده است و حتی وجود آن به عنوان مثال جامعه نمونه و برتر مورد توجه قرار گرفته است. (محسن،  قرائتي، تفسير نور، بی جا،  مركز فرهنگي درس هاي قرآن، چاپخانه بزرگ قرآن كريم، بی تا، ص64 ) 

 

2-3- انواع آرامش

از آن جایی كه آرامش و نگرانی حالت هایی روانی برای انسان به شمار می روند، نمی توان برای آن انواع و اقسامی برشمرد ولی به جهت عوامل پدید آورنده و یا موانع ایجادی آن می توان آن را به اقسام و انواع اعتقادی، روانی و طبیعی دسته بندی كرد . (محمد تقي،   مصباح يزدي، معارف و اخلاق قرآن، محمد حسين اسكندري،بی جا،  انتشارات مؤسسه امام خميني، بی تا ، ص 115)

2-3-1- آرامش اعتقادی

گاه انسان درحالتی از باور و اعتقاد است كه به گونه ای می توان آن را حالت شكننده دانست. این نوع آرامش بر پایه باوری است كه به علل مختلف در او پدید آمده است ولی هنوز اثراتی از شك و تردید در او وجود دارد. این حالت از آن رو دست می دهد كه نوعی دانش مفهومی و نظری در او وجود دارد و آن را تجربه نکرده است و برای رسیدن به آرامش نیازمند آن است كه خدش آن را تجربه نماید. در این زمان است كه گفته می شود تجربه و آزمون های مكرر برای فرد آرامشی در باور و اعتقادش پدید آورده است.

برای این گونه از آرامش مراتبی را می توان تصور و ترسیم كرد. قرآن آن را به سه مرتبه دسته بندی می كند و بیان می دارد كه آرامش در باور و اعتقادی می تواند سه مرتبه و مرحله داشته باشد. علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین مراتبی است كه برای آرامش اعتقادی و نظری بیان می شود. در تمثیلی گفته شده است كه اگر درباره سوزاندن آتش علم داشته باشیم و بدانیم كه آتش مثلاً پوست آدمی را می سوزاند و آب آن را تبخیر و به سلول هایش آسیب جدی می رساند به گونه ای كه ممكن است موجب مرگ انسان شود، این را یقین و قطع علمی و نظری می گوییم كه نوعی آرامش در انسان پدید می آورد كه این علم او صادق و درست و راست است. اگر افزون بر این دانش نظری، خود به تجربه ببیند كه كسی با آتش سوخته و به سلول هایش آسیب رسیده و یا مرده است این را دانش عینی و تجربه می گوییم كه مرتبه فراتر از دانش نظری است. مرتبه نهایی و عالی آن است كه خود سوختن را تجربه كند و دستش بسوزد، در این صورت آن را به تجربه حقی آزموده و شناخته است و به درستی و راستی آن نه تنها باور بلكه جزو جانش است.

در قرآن درخواستی از حضرت ابراهیم علیه السلام برای رسیدن به مراتب عالی آرامش اعتقادی بیان شده است. آن حضرت برای این كه به مقام آرامش در مسأله رستاخیز مردگان برسد از خداوند می خواهد كه چگونگی رستاخیز را در دنیا به او بنمایاند كه داستان پرندگان و ریزریز كردن آنها و خواندنشان و دوباره زنده شدنشان در سوره بقره به این موضوع اشاره دارد. البته نوع عالی تر و بدتر آن داستان مرگ عزیر و زنده شدن خود او و حمارش در سوره بقره است و داستان اصحاب كهف که در سوره کهف از آن سخن به میان رفته است به صورت حق الیقینی اتفاق افتاده است تا باور به رستاخیز درحد عالی آن نشان داده شود. نیاز به آرامش اعتقادی به وجود باورهای یقینی به آن از آن روست كه به طور طبیعی انسان باورهای غیرمحسوس و غیرتجربه شده را هرچند باور دارد، ولی به طوری نیست كه آرامش مطلق برای او ایجاد نماید و ذهن همواره با تردید و شک رو به روست و پندارهایی برای ماهیت و كیفیت آن برمی انگیزد. ( همان ،ص 116)

2-3-2-آرامش طبیعی

آرامش طبیعی، آرامشی است كه برخی از پدیده های طبیعت در انسان ایجاد می كنند. شكی نیست كه خواب شب در انسان آرامشی پدید می آورد كه در خواب روز نیست. بسیار دیده شده است كه برخی از این كه شب را به خوبی نگذرانده اند شكایت می كنند. گلایه ایشان بر این محور است كه چون شب خوبی نداشته و استراحت نكرده اند، اكنون با نوعی اضطراب و نگرانی روز را به سر می برند. ازنظر علمی ثابت شده است كه خواب شب بر نظام عصبی انسان تأثیر می گذارد. قرآن به این مسأله اشاره كرده و یكی از عوامل طبیعی آرامش را شب برشمرده است. به این معنا كه نه تنها خواب شب بلكه خود شب عاملی برای ایجاد آرامش در انسان است. انسان هایی كه در مناطق شمالی زمین زندگی می كنند و از شب برخوردار نیستند به آرامشی كه در انسان های مناطق دیگر وجود دارد، دست نمی یابند.

از دیگر عوامل طبیعی آرامش می توان به خانه و مسكن اشاره كرد. انسان در خانه خود آرامشی را احساس می كند كه در جاهایی دیگر به آن دست نمی یابد. همچنین همسرگزینی نیز به عنوان عاملی طبیعی از چنین اقتدار و قدرتی برخوردار می باشد و انسان در كنار همسر به آرامش خاصی دست می یابد كه در جایگاه دیگر و با عوامل دیگری فراهم نمی آید. ( همان ،ص 118)

2-3-3-آرامش روانی

از دیگر انواع و اقسام آرامش می توان به آرامش روانی اشاره كرد. به این معنا كه عامل رسیدن به نوعی آرامش در انسان را باید آرامش روانی دانست. انسان به طور طبیعی خواستار رهایی از نقص و رسیدن به كمال است.می كوشد تا توانایی ها و استعدادهای خویش را آشكار سازد و همه را به كمال برساند. از این رو هرگز از تلاش دست برنمی دارد و حالات خود را متحول و دگرگون می سازد. هرگاه به مرتبه ای می رسد باز دست از تلاش برنمی دارد زیرا آن را كامل نمی بیند و مرتبه و مرحله فراتر آن را چشم می دارد. این گونه است كه حالتی از تشویش در او پدیدار می گردد و آرامش را نمی یابد. به سخن دیگر چون در پی كمال مطلق است و به آن دست نمی یابد به آرامش مطلق نمی رسد. قرآن این مساله را امری طبیعی می داند و برای رهایی از آن پیشنهاد می دهد كه یاد خدا را در خود تقویت كند تا از نگرانی رهایی یافته و به نوعی از آرامش و اطمینان دست یابد.

مانع آرامش و یا عامل مهم اضطراب و نگرانی را باید در خواسته های نفسانی جست. خواسته های نفسانی است كه آدمی را از راه عدالت و تعادل دور می سازد و به تجاوز و فسق و فجور و عبور از حدود الهی می كشاند. بنابراین برای بقای آرامش و جلوگیری از ایجاد عامل نگرانی می بایست همواره عدالت و تعادل را مراعات كرد و به تعبیر قرآنی گرفتار گناه نشد. گناه به عنوان ابزار نفس موجب می شود تا عدالت و تعادل از میان برود و آرامش از انسان سلب گردد. از این روست كه قرآن گناه را عاملی برای ایجاد نگرانی و شك و تردید در انسان شمرده است. به نظر می رسد كه آرامش روانی در آرامش اعتقادی تأثیر گذار است چنان كه در بحران های روحی و اجتماعی جامعه باید به سراغ این مهم نیز رفت. ( همان ،ص 122)

 

2-4- عوامل آرامش

قرآن برای ایجاد آرامش روانی و سلامت روحی انسان عوامل متعددی را برشمرده است. در ورای همه این عوامل، خداوند به عنوان منشای ایجادی آن مورد توجه و تأكید است. به این معنا كه هر یك از عوامل یاد شده در صورتی موثر و تأثیرگذار خواهد بود كه خداوند به عنوان منشأ و سرچشمه آرامش مورد نظر قرار گیرد. در حقیقت این عوامل به صورت اعدادی و بستر و یا علت ناقص و یا علت طولی عمل می كنند و در فرا و ورای همه این عوامل آن چه در حقیقت تأثیر می گذارد خداوند است.

در قرآن از همسر، خانه، شب و یاد خدا به عنوان علل و عوامل ایجادی آرامش یاد شده است. حتی در برخی از آیات به چیزهایی مانند تابوت برای بنی اسرائیل به عنوان علت سكون و آرامش سخن به میان آمده است. البته علامه طبرسی آرامش ایجاد شده را به تابوت نسبت نمی دهد، بلكه می گوید كه این آرامش به جهت حضور خداوند در پس بازگشت تابوت پدیدار شده، به وجود آمده است زیرا بنی اسرائیل با دیدن و بازگشت تابوت به میان قوم دریافتند كه اراده خداوندی در پس این بازگشت تابوت است و خداوند به طور مستقیم آنان را مورد توجه و عنایت خاص خود قرار داده است. این اطمینان، از عنایت خدا نسبت به قوم موجب شده است كه بنی اسرائیل آن را نشانه هایی از حمایت و رحمت خاص خدا بدانند و به آرامش دست یابند. (علی،  معموری ، آرامش ، دائره المعارف قرآن کریم ، جلد 1 ، بی جا،  مرکز فرهنگ و معارف قرآن، بی تا ، ص 29)

 

2-5- موانع آرامش

از آن جایی كه آرامش به عنوان حالت طبیعی انسان دانسته شده است بر این باور پافشاری می شود كه آن چه در كتاب ها به عنوان موانع آرامش شناخته می شود به معنای موانع تحققی آرامش است و نمی توان آن را عاملی برای نگرانی برشمرد. به دیگر سخن آرامش به اقتضای طبیعی در انسان وجود دارد زیرا به طور فطری انسان به خدا گرایش دارد و با یاد او برخوردار از آرامش است ولی در راستای بقای آن عواملی به عنوان موانع بقای آرامش ظهور وبروز می كند و نمی گذارد تا آرامش در انسان باقی و برقرار بماند. درحقیقت، موانعی چون شرك و كفر و ابلیس و دیگر امور، از بقای آرامش در انسان جلوگیری به عمل می آورند و  انسان را گرفتار نگرانی و اضطراب می گردانند. ازاین رو بایسته است كه با شناخت این موانع در ایجاد و تحقق آن جلوگیری كرد تا آرامش ابتدایی و فطری هم چنان باقی و برقرار بماند.

آرامشی كه كودكان از آن برخوردارند از آن روست كه به فطرت ارتباطی خود با مبداً و حضور قوی آن هم چنان عامل درآنان مانع از تحقق موانع می گردد. با افزایش بعد زمانی و تحت تأثیر القائات شیطانی اندك اندك عامل الهی كاهش یافته و موانع خود را تقویت می كنند و به عنوان عامل ایجادی آرامش عمل می كنند. از این رو انسان با مسئله ای به نام عامل نگرانی روبه رو می شود كه چیزی جز مانع بقای آرامش نیست. بنابراین بر همگان است كه با تقویت ارتباط با مبدأ آرامش و منشأ آن، موانع را تضعیف كنند تا گرفتار نگرانی و پیامدهای آن نگردد.

دوری از مبدأ و گرایش به شرك زندگی آدمی را با گونه ای شكل می بخشد كه باطل در او تقویت می شود. در این هنگام مانند آدمی است كه از فراز آسمان به زمین می افتد و یا تندبادی او را بلند كرده و به مكانی دور پرتاب می كند. چنین حالتی به معنای عدم استقرار است. كسی كه در چنین حالتی قرار گیرد، پای خود را در مكانی محكم و استوار نمی بیند و چون پركاهی به این سو و آن سو می رود و درحقیقت برده می شود. این فقدان استقرار مكانی به معنای استقرار واقعی روحی و روانی است از این رو نگرانی و اضطراب همنشین اوست. برای رهایی از چنین وضعیت است كه خداوند به انسان پیشنهاد می كند كه دوباره به ذكر و یاد خداوند روی آورد زیرا یاد خدا به معنای بازگشت به عامل استقرار و اطمینان است كه منبع اصلی آرامش انسانی است. (محمد عثمان ، نجاتي ، قرآن و روانشناسي ، ترجمه عباس عرب، بی جا ، نشر بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي ، بی تا ، ص 179)

 

2-6-آثار و فواید آرامش

اگر برای سلامت روانی و شخصیت انسان سالم آثاری بیان شود درحقیقت آثار طبیعی انسانی بیان شده است. به این معنا كه انسان سالم، دارای شخصیتی می باشد كه به طور طبیعی در زندگی فردی اجتماعی او در دنیا و آخرت خود را نشان می دهد. اگر انسانی از نظر شخصیتی از سلامت كامل برخوردار نباشد، به طور طبیعی رفتاری بیرون از عرف طبیعت انسانی از خود بروز می دهد. بنابراین آن چه در این جا به عنوان آثار آرامش بیان می شود، درحقیقت آثار انسان سالم ازنظر شخصیتی و شاكله وجودی به تعبیر قرآنی است. در قرآن برای آرامش، شماری از آثار بیان شده است كه می توان از آن به آثاری یاد كرد كه به طور مستقیم به این مسئله ارتباط پیدا می كند. از آن جمله مسئله ازدیاد ایمان  می باشد كه به عنوان آثار مستقیم انزال سكینه در قرآن از آن یاد شده است. اما آثاری چون اقرار به توحید ، حفظ اسرار ، رضایت از خدا ، رضایت خدا از انسان ، عنایت خدا و مصونیت از خشم خدا در حقیقت آثار مستقیم آرامش به شمار نمی آیند زیرا به طور طبیعی كسی كه از شخصیت سالم به تعبیر و اصطلاح قرآنی برخوردار است باید از این ویژگی ها و امتیازات برخوردار باشد. (ناصر،  مكارم شيرازي ، پيام و اخلاق قرآن ، بی جا، ناشر مدرسه اميرالمؤمنين، بی تا ، ص 57)

 

 

 

از این قسمت نتیجه می گیریم که آرامش، اسم مصدر از آرمیدن است و در برابر اضطراب و دلهره به کار می‌رود و به حالت و صفت روانی و قلبی خاص (آسودگی خاطر، ثبات و طمأنینه) گفته می‌شود. مسأله آرامش به عنوان یك هدف تا آن اندازه مهم و مؤثر بوده است كه حتی ایمان و باورهای دینی را می توان در راستای دست یابی به این هدف برشمرد. از این رو دیده می شود كه آرامش در جایگاه جامع ترین مفهوم دینی در اسلام و آموزه های قرآنی نشسته است. گاه انسان درحالتی از باور و اعتقاد است كه به گونه ای می توان آن را حالت شكننده دانست. این نوع آرامش بر پایه باوری است كه به علل مختلف در او پدید آمده است ولی هنوز اثراتی از شك و تردید در او وجود دارد. آرامش طبیعی، آرامشی است كه برخی از پدیده های طبیعت در انسان ایجاد می كنند. از دیگر انواع و اقسام آرامش می توان به آرامش روانی اشاره كرد. به این معنا كه عامل رسیدن به نوعی آرامش در انسان را باید آرامش روانی دانست.

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

آیات و روایات

 

 

 

 
 

o:spid="_x0000_s1026″ style=’position:absolute;left:0;text-align:left;
margin-left:199.9pt;margin-top:46.6pt;width:56.25pt;height:41.25pt;z-index:251682816;
visibility:visible;mso-wrap-style:square;mso-width-percent:0;
mso-height-percent:0;mso-wrap-distance-left:9pt;mso-wrap-distance-top:0;
mso-wrap-distance-right:9pt;mso-wrap-distance-bottom:0;
mso-position-horizontal:absolute;mso-position-horizontal-relative:text;
mso-position-vertical:absolute;mso-position-vertical-relative:text;
mso-width-percent:0;mso-height-percent:0;mso-width-relative:page;
mso-height-relative:page;v-text-anchor:top’ o:gfxdata="UEsDBBQABgAIAAAAIQC75UiUBQEAAB4CAAATAAAAW0NvbnRlbnRfVHlwZXNdLnhtbKSRvU7DMBSF
dyTewfKKEqcMCKEmHfgZgaE8wMW+SSwc27JvS/v23KTJgkoXFsu+P+c7Ol5vDoMTe0zZBl/LVVlJ
gV4HY31Xy4/tS3EvRSbwBlzwWMsjZrlprq/W22PELHjb51r2RPFBqax7HCCXIaLnThvSAMTP1KkI
+gs6VLdVdad08ISeCho1ZLN+whZ2jsTzgcsnJwldluLxNDiyagkxOquB2Knae/OLUsyEkjenmdzb
mG/YhlRnCWPnb8C898bRJGtQvEOiVxjYhtLOxs8AySiT4JuDystlVV4WPeM6tK3VaILeDZxIOSsu
ti/jidNGNZ3/J08yC1dNv9v8AAAA//8DAFBLAwQUAAYACAAAACEArTA/8cEAAAAyAQAACwAAAF9y
ZWxzLy5yZWxzhI/NCsIwEITvgu8Q9m7TehCRpr2I4FX0AdZk2wbbJGTj39ubi6AgeJtl2G9m6vYx
jeJGka13CqqiBEFOe2Ndr+B03C3WIDihMzh6RwqexNA281l9oBFTfuLBBhaZ4ljBkFLYSMl6oAm5
8IFcdjofJ0z5jL0MqC/Yk1yW5UrGTwY0X0yxNwri3lQgjs+Qk/+zfddZTVuvrxO59CNCmoj3vCwj
MfaUFOjRhrPHaN4Wv0VV5OYgm1p+LW1eAAAA//8DAFBLAwQUAAYACAAAACEABa3hwWoCAABYBQAA
HwAAAGNsaXBib2FyZC9kcmF3aW5ncy9kcmF3aW5nMS54bWysVF1v2jAUfZ+0/2D5vQ0foaWopupY
qSp1G4LtB1wSk1hz7Mw2Afbrd20HSFtpk7blJb7x8bn3nHvj27t9JUnDjRVaMdq/7FHCVaZzoQpG
v32dX4wpsQ5UDlIrzuiBW3o3ff/uFiaFgboUGUEGZSfAaOlcPUkSm5W8Anupa65wb6NNBQ5DUyS5
gR0yVzIZ9HpXSQVC0emZ6iM4IFsj/oJK6uw7z2egGrBIKbNJ90tbo8z+nRkmqnk09apeGF959rlZ
GCJyRtE5BRVaRJN2o4VhmLw6VZwJ9htTebzebMie0WE6HI8GI0oOjN4M+mk6HkU+vnckQ8B1Px1e
436GgNFgOMZ1zFd++QNDVj78lgOLjMXgolOgrX15qnmrOD0qXvIMR6SQnAyuTuqPeFs/Y28sUXpW
IojfG6N3JYfc4rx5NKZDFyM8GHU+idaud590jq7C1ukwK//HsJNYmNTGukeuK+IXjBoUExJB82xd
rO8I8U5YLUU+F1KGwBTrmTSkAcnoPDytpBcwqcgO++kb+5bC/y78RLIu+gEjtxUKj8T9nn+is/jd
NzokDJ9QSfjjPEUw80XmSjhuiBQVo+MOi/f/QeVhchwIGddIJVXkaMfb7Veh/W7/QecHX/sa39gW
o9EqHHm8OnBRavOTkh1eCIzaH1swnBL5pLDDNzjCCHMhSEfXAwxMd2fd3QGVIRWjjpK4nDmM8Mi2
NqIoMVM0R+l7HIeNaNsTa/LVSetW7iB5EBYq5ypfgIEl1ixx/BjdwMXTsm0SIlDzWdzW8lXtpzm2
Par3BnvgqzslHG3vQH9xdePpLwAAAP//AwBQSwMEFAAGAAgAAAAhALsniP1kBQAAfxMAABoAAABj
bGlwYm9hcmQvdGhlbWUvdGhlbWUxLnhtbORYS28bNxC+F+h/IHhPpNXLkmE5sBULQVG3ha22Z2qX
2mXDfYBk/Lg69557aH9C0UML9JJ/YyDX/IXOkMvVrlaO5URoD/XB2h1+nPcMZ3n04iaV5IorLfJs
SoPnXUp4FuaRyOIp/X4xfzamRBuWRUzmGZ/SW67pi+Mvvzhih6EUxTJnKlokPOUEGGX6kE1pYkxx
2OnoEMhMP88LnsHaKlcpM/Cq4k6k2DUISGWn1+2OOikTGT0GjgYZnUn4lxmNhFCqS2TDScZSkH5+
+e1qJUJu0dHrADH6Vs+kIldMTilwjfLrBb8xlEimDSxMadf+0c7xUYcdlpukeWBvbd/c/pX7yg3R
656VqeJlJTSYDyYHLyv+FiBNG3d2djY7Cyp+FsDCEGx1utR5Dubj4NTzrIHcY5v3rDvsDpr4Gv9+
S+fJ6enpcFLq4phakHsctPDj7mhw0mvgLcjhhy384PRkNhs18Bbk8KMWfn4wGQ2aeAtKpMhet9AY
0Pm85F5BVrl8tRU+Bvi4W8LXKMiGKr9QxCrPzMPZlrKfcjUHCEIlMyIj5rbgKxZCXs5YulSCoQh2
yFltxZFC3SKhNKJDJQozpV8VLKM1yId3v3949ye5v/vr/u7v+7dv7+/+cIwau04UW9Z3LUTKNfmG
X5OLPAWGVpvGjld8qZ62Y5EwUd9xksWaZQylbOH/g+BQeWu/bNEIvN5wZSqyj/lVCnCsk7Q/v77/
5ef3v/62Rf9Nj55AUOUW3KYfH8Jtem+Wq0js6ryKKbps7SV4w5i6TLV5m34kbVdCyktzK/nX2mau
zqWI5kDEnbZF86qRFQk8orUgooGLFbN7iMrNj8IklwkrIOsDikxiXbKONSlyDf3WkrfyRjxUjnHd
eoh17LyrmTnPI0fuI9mXa8XGahXbU8EL6iODXYX1D0qmYNunCAtQqZ2lBVY1W4ANaZXJ6GJ7soHL
K9OAWHkTOhlheAgHIzgkUTR0CyZ5hH53MfJhsVHYZ4h0wiJexgjtbscosEHyudIyBO1wyYC99xGv
1aRNkO1nSNslSHVxgwfE+eh9TpR8Bq+jBNw2y1Fm9eKUGbme0smwN6QkZMWUruCggce0gKjrLKaE
yRjGtNAol/aPFrOt8nU0J96wZhEEMD04v7cMbvSBQmnzkunEpYZdKlNAZijJ6d8bglv3ZcCWbrSb
Fv0xJMN/pgX4sRlavlrx0NSDXaOg79xr2UrzN4aryyS6Jkv5Rl0wCD+mKtgTCQ3zgu0I+ALjLXrb
LjWbc1l09aHS4hydySJhZbvFEvWV7OC2IVU62LeaemDbVt2tcU83xZb8nkypp/H/zBQ8T3jG+xFG
IISvJcUIVsqU5sokOXShIhHhXMHoYHsHZAt8IsEyJBV82tlfxa/w19Wc42HLWsSJuRAxUQLOI5Mo
zr+DtmSz7xFmQXl2OZayZGQzqqauLpzaS37F5QJ74AjPdkoSSHXbTco2YHGb+dd8LytoGeOQU6+3
Rierzl5XA//25OOKGYxq9mE70Hj/VypW48H6VHX77XZ/9tYNwYX1mDXwVQHCakfBpCz7T1ThiUet
61gti3tDrxxEsW0xEKuBqGAmIfgPzj+hQukuAfBAXeQX0FsJfP8jM0gbyOpnbvAg2CAdcQmDkyO6
ZEJWzrXl6IRe84f1nifdSu6Gs1GzXeL9RGdXw1lTXKMW9+ns0sMNXzvag66GyG6WKJBW/lPGBmbb
ddA5K8gyDqYULmQg0DfwBFc6FGg9pPWQBk9wTwPDkrtcmdLywVNg3VEqTN9T+h4z8JSBpww9BYaz
8hrDU0bQqfDmAe6+8IcSf8kAE1x5KeGbauPO7PgfAAAA//8DAFBLAwQUAAYACAAAACEAnGZGQbsA
AAAkAQAAKgAAAGNsaXBib2FyZC9kcmF3aW5ncy9fcmVscy9kcmF3aW5nMS54bWwucmVsc4SPzQrC
MBCE74LvEPZu0noQkSa9iNCr1AcIyTYtNj8kUezbG+hFQfCyMLPsN7NN+7IzeWJMk3ccaloBQae8
npzhcOsvuyOQlKXTcvYOOSyYoBXbTXPFWeZylMYpJFIoLnEYcw4nxpIa0cpEfUBXNoOPVuYio2FB
qrs0yPZVdWDxkwHii0k6zSF2ugbSL6Ek/2f7YZgUnr16WHT5RwTLpRcWoIwGMwdKV2edNS1dgYmG
ff0m3gAAAP//AwBQSwECLQAUAAYACAAAACEAu+VIlAUBAAAeAgAAEwAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAA
W0NvbnRlbnRfVHlwZXNdLnhtbFBLAQItABQABgAIAAAAIQCtMD/xwQAAADIBAAALAAAAAAAAAAAA
AAAAADYBAABfcmVscy8ucmVsc1BLAQItABQABgAIAAAAIQAFreHBagIAAFgFAAAfAAAAAAAAAAAA
AAAAACACAABjbGlwYm9hcmQvZHJhd2luZ3MvZHJhd2luZzEueG1sUEsBAi0AFAAGAAgAAAAhALsn
iP1kBQAAfxMAABoAAAAAAAAAAAAAAAAAxwQAAGNsaXBib2FyZC90aGVtZS90aGVtZTEueG1sUEsB
Ai0AFAAGAAgAAAAhAJxmRkG7AAAAJAEAACoAAAAAAAAAAAAAAAAAYwoAAGNsaXBib2FyZC9kcmF3
aW5ncy9fcmVscy9kcmF3aW5nMS54bWwucmVsc1BLBQYAAAAABQAFAGcBAABmCwAAAAA=
” strokecolor="white [3212]">  

yle="font-size: 12.0pt; line-height: 150%; font-family: ‘B Titr’;” lang="AR-SA">قرآن كريم در ميان امواج نگراني و اضطراب ها ذكر خدا را به عنوان برترين داروي آرامش بخش و شفا دهنده قلب ها معرفي مي كند و خداوند آن را از خواص ايمان و از مواهب بزرگ خود بر شمرده است . ناآرامي ها و اضطراب ها با ياد خدا مهار مي گردند. ايمان راسخ و محكمي كه از مطالعه ريزه كاري ها و اسرار شگفت انگيز اين جهان پهناور سرچشمه مي گيرد، قلب را لبريز از عشق، نشاط، آرامش و اطمينان مي كند. انسان در پرتو بندگي خداوند از قيد بندگي غير او آزاد مي گردد و هنگامي كه با آن وجود لايتناهي آشنا مي گردد، همه چيز جز او در نظرش كوچك مي شود و بدين سبب هرگز از دست دادن چيزي، روح او را دستخوش توفان هاي اضطراب و نگراني نمي كند.

 

3-1- عوامل پیدایش آرامش در قرآن

 قرآن و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نموده اند برخی از آنها عبارتند از:

3-1-1- ذکر و یاد خدا

 در قرآن آمده است: همانا با یاد الهی قلب ها آرام می شود. منظور از یاد و ذکر خدا یعنی این که انسان همیشه توجه و یقین داشته باشد که هیچ موجودی در عالم نمی تواند مستقل و جدای از «الله» وجود داشته باشد تا چه رسد به این که بتواند منشأ اثر باشد. چنین انسانی هیچ نگرانی و خوف و حزنی ندارد چنان که قرآن می فرماید کسی که دنبال هدایت من باشد او دیگر خوف و نگرانی ندارد اگر انسان واقعا با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست مگر این که وابسته به خداوند بزرگ است و آنگاه با زبان بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد. رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه فرمودند: ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» شفای از 99 درد است که کمترین آن دردها، غم و غصه است. (زهرا ،  اجلال ، کانون آرامش زندگی به روایت قرآن، بی جا،   قرآن تبیان ، بی تا ،ص 57)

 

3-1-2- توکل به خدا

توکل یعنی این که انسان وظیفه خود را در حد توانایی انجام داده و نتیجه کارها را به خداوند واگذار نماید. قرآن مجید می فرماید: کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت می کند.( همان ،ص 58)

3-1-3- رضایت به خواست الهی

 اگر انسان باور داشته باشد که خداوند متعال همیشه خیر خواه بندگان خود است و به خواست الهی گردن نهد هیچ دغدغه ای نخواهد داشت. ( همان)

3-1-4- ارتباط و اطاعت از اولیای الهی

 خداوند به پیامبرش می فرماید: هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت می کنی بر آنها درود بفرست زیرا که صلوات تو بر آن ها، مایه آرامش آن ها است. ( همان)

3-1-5- ازدواج با همسر مومن و صالح

 قرآن می فرماید: یکی از نشانه ها و آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرهایی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید. ( همان)

3-1-6- استراحت در شب

 خداوند در قرآن می فرماید: او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید.( همان )

3-1-7- خوردن غذای سالم و طبیعی

 در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه، غم و غصه را از بین می برد. ( همان )

3-1-8- پاکیزگی و نظافت

 در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس و شستن سر باعث از بین رفتن غم و غصه می شود. این ها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است. ( همان )

 

 3-2- موانع آرامش در روایات

اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است و برای انسان پریشانی خاطر می آورد دوری کند، زمینه رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم ساخته است. بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات به آن ها اشاره شده است عبارت اند از:

3-2-1- دلبستگی به دنیا

 پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بی رغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است.

 امام خمینی (ره) نیز با توجه به روایات به فرزندشان حاج سید احمد فرمودند: من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج های درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراش تر است… آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل می شود. (حسن ،  عسگري،  راه هاي رسيدن به آرامش رواني از نگاه قرآن ، بی جا ، بی تا ، ص 95)

3-2-2- طمع و چشم داشت به مال مردم

 پیامبر اکرم صلوات الله علیه  فرمودند: کسی که به مال دیگران طمع و چشم داشت، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد.( همان)

3-2-3- حسادت

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیه ترین کس به مظلوم باشد زیرا دارای قلبی غصه دار و حزنی پیوسته است. ( همان ، ص 96)

3-2-4- شک و عدم رضایت

 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا که خداوند با حکمت و فضلش، راحتی و شادی را در یقین و رضا قرار داده و غصه و ناراحتی را در شک و نارضایتی گذاشته است. پس دست یابی به آرامش تنها یک شعار نیست، بلکه حقیقتی دست یافتنی و دارای راه های عملی بسیاری است که در متون دینی به وضوح بیان شده است. ( همان)

 

3-3- راه هاي رسيدن به آرامش در قرآن

3-3-1-  ايمان

ايمان عبارت است از باور و تصديق قلب به خدا و رسولش،آنچنان باور و تصديقي كه هيچگونه شك و ترديدي بر آن وارد نشود.

در قرآن در سوره مباركه فتح مي خوانيم « هوالذي انزل السكينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم…»اوكسي است كه آرامش را در دل هاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني به ايمان شان بيافزايند…

 اولين برداشتي كه صورت مي گيرد اين است كه بدون ايمان، آرامش روحي ورواني وجود ندارد. يا حداقل اينگونه مي توان گفت كه يكي از عوامل ايجاد آرامش دارا بودن ايمان به خدا مي باشد.  به طور قطع داشتن آرامش در زندگي نخستين چشمه خوشبختي است وكسي كه از اين نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختي نيز محروم است و هيچگاه طعم خوشبختي را نخواهد چشيد. انسان بي ايمان در دنيا با انديشه وافكار موهوم و با نگراني هاي فراوان دست به گريبان است و لذا دائما در درون خود دچار پيكاري بزرگ است و هميشه هم در انتخاب مسير زندگي و در تصميم گيري هايش دچار سر در گمي است. ولي بر خلاف آن انسان با ايمان از همه اين ها آسوده است و همه افكار و اهداف و انديشه هارا تحت لواي يك هدف گرد آورده است و فقط به خاطر آن تلاش مي كند و به سوي آن مي شتابد وآن عبارتست از خشنودي خداي متعال. ديگر كاري به اين ندارد كه مردم از او خشنود باشند يا بر او خشم گيرند. و لذا هيچ وقت سردر گم نيست و هميشه در يك آرامش روحي به سر مي برد. (يوسف ، قرضاوي، سيماي صابران در قرآن،  محمد علي فشاركي، بی جا،  انتشارات دفتر تبليغات اسلامیآستان قدس رضوي، بی تا ، ص 102)

3-3-2- ذكر

 معناي جامع ذكر همان يادآوري به قلب و زبان است كه گاهي در برابر غفلت وگاهي در برابر نسيان به كار مي رود. قرآن يكي از عوامل آرامش را ذكر (ياد خدا) معرفي كرده است. چنانچه مي فرمايد:

« الّذين آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئنّ القلوب» آن ها (كساني كه به خدا برمي گردند)كساني هستند كه ايمان آورده اند، ودل هايشان به ياد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشيد ، تنها با ياد خدا دل ها آرامش مي يابد.

مراد از ياد خدا، مطلق توجه انسان به خداست. درتزاحم زندگي و انبوه كارها وتنگناه هاي موجود و در اضطرابي كه بسياري ازمردم را نابود مي كند دل آرامي، با ياد خدا آرامش مي گيرد. از اين رو سزاوار است كه دشواري هاي دروني خود را به ذكر خداوند چاره كرد زيرا برترين چاره اي كه مي توان از آن بهره برد به ويژه در زمان ما كه روزگار اضطراب ها وهيجان ها ودر گيري هاست. ياد خدا تنها به ذكر زباني نيست اگرچه يكي از مصاديق روشن ياد خداست زيرا آنچه مهم است به ياد خدا بودن در تمام حالات خصوصا در وقت گناه است.

قرآن يكي از عوامل آرامش را ذكر معرفي مي كند. وآن ذكري مي تواند عامل آرامش باشد كه ذكر حقيقي (ذكر قلبي) باشد. ذكرقلبي است كه روح همه عبادت هاي عملي مي باشد. پس اگر انسان در اكثر اوقات به دل متوجه خداي متعال باشد و به زبان بر اذكاري كه از طريق شرع رسيده، مداومت كند انس به حق پيدا مي كند و كسي كه با خداوند انس گرفته باشد به آرامش واقعي رسيده است. چرا كه خداوند بهترين وامنيت بخش ترين موجود مي باشد وكسي نيست كه بتواند مقابله با قدرت الهي را داشته باشد. پس به حق بايد گفت كه كسي به آرامش واقعي خواهد رسيدكه با خدا مأنوس باشد. بهترين راه انس به خدا ،ياد اوست. و بهترين نوع ياد خداوند هم نماز است. ( همان ،ص 103)

3-3-3- توكل

معناي توكل بر خدا اين است که بنده براي رسيدن به آرزوهايش از همه مردم قطع اميد كند و تنها به خداوند اميد داشته باشد وحوائجش را تنها از او بخواهد. قرآن يكي ديگر از عوامل آرامش را توكل یعنی واگذاري همه امور به خدا معرفي مي كند.

به عنوان نمونه در سوره مباركه طلاق مي خوانيم« ويرزقه من حيث لايحتسب ومن يتوكل علي الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لكل شي ء قدرا»و او را از جايي كه گمان ندارد روزي مي دهد، وهر كس بر خدا توكل كند كفايت امرش را مي كند، خدا فرمان خود را به انجام مي رساند وخدا بر هر چيزي اندازه اي قرار داده است.

 كساني كه در زندگي احساس فقر و نداري مي كنند و يا دچار ناراحتي ها ونگراني هاي ديگري شده اند، براي رفع همه اين مشكلات بهتر است به قدرتي كه فوق قدرت هاست و فنا ناپذير است اعتماد كنند و خود را به او بسپارند و چون قدر تي بالاتر از قدرت الهي نيست بهتر است بر او تكيه كنند و خود و زندگي خود را به او بسپارند چرا كه به خير و مصلحت بندگانش واقف است. منظور از توكل بر خدا اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به خدا واگذارد و حل مشكلات خويش را از او  بخواهد. كسي كه داراي روح توكل است هرگز يأس و نا اميدي را به خود راه نمي دهد و در مقابل مشكلات احساس ضعف وزبوني نمي كند و در برابر حوادث سخت مقاوم است. همين حالت موجب مي شود كه او در درون خود احساس امنيت وآرامش كند و لذا قدرت او براي رفع مشكلات چند برابر مي شود و به راحتي سختي ها ومشكلات را تحمل مي كند.

در حديث معراج مي خوانيم كه وقتي پيامبر صلوات الله علیه در پيشگاه خداوند سؤال كرد كه « ايّ العمال افضل » فرمود: « ليس شي ء عندي افضل من التوكل عليّ والرضا بما قسمت»يعني چيزي نزد من از توكل بر من وراضي بودن به تقسيم من، با فضيلت تر نيست.

كسي مي تواندآرامش را در زندگي خود داشته باشد كه قدرتي كه همه قدرت ها به قدرت او ختم مي شود را پشتيبان خود بداند. و اگر وكالت همه امور زندگي اش را به او بسپارد احساس آرامش به او دست خواهد دادو نگران نتيجه و عاقبت كار نيست چرا كه عاقبت همه امور به دست خداست. ( همان ، ص 104)

 3-3-4- تقوي وپرهيزگاري

تقوي يك نيروي كنترل دروني است كه انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مي كند و در واقع نقش ترمز نيرومندي را دارد كه ماشين وجود انسان را در پرتگاه ها حفظ و از تند روي هاي خطرناك  باز مي دارد.

در مورد تقوا هم آيات فراواني در قرآن آمده است يكي از آياتي كه مي توان اين برداشت را از آن داشت كه تقوي از عوامل آرامش است،آيه شريفة:

«الا انّ اولياء الله لاخوف عليهم ولا هم يحزنون الّذين آمنوا وكانوا يتّقون لهم البشري في الحيوه الدنيا والآخره…. »آگاه با شيد (دوستان و) اولياي خدا نه ترسي دارند و نه غمگين مي شوند همانا كه ايمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهيز مي كردند در زندگي دنيا وآخرت، شاد(ومسرور)ند.

دراين آيه اهل ايمان و تقوا را بشارت داده است كه براي آنها در دنيا وآخرت ترس وناراحتي وجود ندارد وآن ها در امنيت وآرامش به سر مي برند. پس با توجه به اين آيه مي توان گفت كه دوستان و اولياي الهي كه خود را متصف به دو صفت ايمان وتقوا كرده با شند، در دنيا وآخرت در امنيت وآرامش به سر مي برند و اين وعده اي است از طرف خدا وند، و خداوند هم خلف وعده نمي كند. كساني كه اين دو ركن اساسي ايمان وتقوا را داشته باشند چنان آرامش را در درون جان خود احساس مي كنند كه هيچ يك از طوفان هاي زندگي آنها را تكان نمي دهد. بلكه به مضمون روايت (المؤمن كالجبل الراسخ لا تحركه العواصف) همچون كوه در برابر تند باد حوادث استقامت به خرج مي دهند. ( همان ،ص 105)

3-3-5- توبه

توبه با همه خواصي كه دارديك خاصيت ويژه و ممتاز، براي توبه كننده دارد وآن ايجاد آرامش و اطمينان روحي و رواني اس. چرا كه كسي كه خود را گنهكار مي داند در يك بحران روحي به سر مي بردكه با توبه اين بحران روحي تبديل به آرامش وسكون خاطر فرد مي شود.

در قرآن آيات فراواني پيرامون توبه وفوايد آن وجود دارد. يكي از آياتي كه آرامش را در نهاد گنهكاران ايجاد مي كند وآن ها را به رحمت الهي اميد وار مي سازد اين آيه شريفه است كه «قل يا عبادي الّذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله انّ الله يغفر الذنوب جميعا انّه هو الغفور الرحيم»  بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف وستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خداوند همة گناهكاران را مي آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده ومهربان است.

چون خاصيت توبه بازگشت به خداوند است وموجب تخليه روان از فشار گناه مي شود و حالت پاكي و طهارت نخستين را به انسان بر مي گرداند. براي همين احساس آرامشي عميق وجود انسان را فرا مي گيرد و وقتي آرامش روحي و رواني ايجاد شد، انسان در زندگي به توفيقات عجيبي دست پيدا مي كند. ( همان ،ص 106)

 3-3-6- انس با قرآن

قرآن كه خود يك نسخه شفا بخش براي همه دردها مي باشد، خود را به عنوان يك عامل جهت تسكين قلب ها و محكم كردن دل وآرام بخش معرفي مي كند. و هر كس با اين نسخه الهي انس بيشتري داشته باشد و بر خواندن آن مداومت داشته باشد احساس اطمينان وآرامش بيشتري بر وجودش حاكم مي شود.

قرآن خطاب به پيامبر صلوات الله علیه و سلم مي فرمايد: «وقال الّذين كفروا لو لا نزّل عليه القرآن جمله واحده كذلك لنثبت به فؤادك ورتّلناه ترتيلا»  وكافران گفتند: چرا قرآن يكجا بر او نازل نمي شود ؟! اين به خاطر آن است كه قلب تورا به وسيله آن محكم داريم و(از اين رو)آن را به تدريج بر تو خوانديم.

از اين آيه برداشت مي شود كه به تدريج خواندن قرآن و مداومت برآن موجب استحكام قلب ودل مي شود. و وقتي كه قلب انسان ثابت و محكم شد، هيچ غم و ناراحتي نمي تواند آرامش آن را بر هم بزند.

همانگونه كه نزول تدريجي قرآن بر قلب آن حضرت موجب آرامش و سكون نفس و يا استحكام نفس او مي گردد تلاوت مستمر و انس مداوم با آيات قرآن، مي تواند موجب تثبيت قلوب وآرامش نفس هر كسي گردد.

آرامش واطمينان قلوب ودل ها ونفوس، نصيب قاريان و تلاوت كنندگان قرآني مي شود كه از درجات ايماني بهره مند باشند و هر چه انس آن ها با قرآن بيشتر باشد، درجات ايمانشان بالاتر مي رود و هرچه درجات ايمان بالاتر باشد آرامش واطمينان وامنيت بيشتري را احساس مي كنند. ( همان ،ص 107)

 3-3-7-  اميد

وقتي انسان گمان داشته باشد كه در آينده نعمتي نصيب او خواهد شدكه از آن لذت مي برد و بهره مند مي شود از اين انديشه، احساس خوب و حالت مطلوب وشيريني به وي دست مي دهد كه امید نامیده می شود. در قرآن كريم آيات زيادي راجع به اميد وجود دارد و اين حقيقت با تعابيري مثل رجاء و يأس و قنوط آورده شده است.

 به عنوان نمونه در سوره مباركه يوسف آمده است كه:

«يا بنيّ اذهبوا فتحسسوا من يوسف واخيه ولاتايئسوا من روح الله انّه لا ييئس من روح الله الاّ القوم الكافرين» پسرانم! برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گروه كافران از رحمت خدا مأيوس مي شوند.

حضرت يعقوب سفارش مي كند كه فرزندانش از جستجو براي پيدا كردن يوسف و برادرش نا اميد نشوند، چرا كه نا اميدي نوعي كفر است. چون انسان مؤمن و با ايمان كه خدا و قدرت او را باور دارد و رحمت الهي را همواره مشاهده مي كند ممکن نیست از رحمت و عنايت خدا نا اميد باشد. فقط كساني كه از خدا جدا هستند، احساس نا اميدي در وجودشان دارند. انسان بدون اميد، خصوصا اميد به رحمت الهي نمي تواند زندگي خوب وآرامي را داشته باشد. افراد نا اميد و مأيوس درزندگي تعادل روحي خوبي ندارند براي همين شيريني و لذت زندگي را نمي چشند و هميشه در يك حالت نگراني و اضطراب و  هراس به سر مي برند. براي اينكه بتوان در زندگي در همه عرصه ها پيشرفت كرد مي بايست در ابتداي كار به عاقبت آن كار اميدوار بود. ( همان ،ص 108)

3-3-8- دلداري و تسلي دادن

گاهي مواقع اتفاقات ناگوار و حوادث دردناك در زندگي رخ مي دهد، آنقدر عرصه بر انسان تنگ مي شود و روح و روان آدمي به هم مي ريزد كه از شدت ناراحتي نمي داند چه بكند. در اين لحظات اگر كسي كنار انسان باشد كه اظهار همدردي كند و او را دلداري دهد، چنان آرامشي وجود فرد دردمند را فرا مي گيرد كه قابل توصيف نيست. لذا يكي از عواملي كه موجب تسكين و آرامش افراد غمديده و گرفتار و ناراحت مي شود، دلداري دادن و اظهار همدردي كردن با آن هاست.

قرآن هم در چند جا به اين مسئله اشاره كرده است. به عنوان نمونه در جريان داستان حضرت لوط، وقتي آن حضرت از نافرماني و فسادي كه امتش مرتكب مي شدند به ستوه آمده بود و سخت ناراحت بود، خداوند فرشتگاني را مأمورمي كند تا بر لوط وارد شوند.

«ولمّا ان جاءت رسلنا لوطا سي ء بهم وضاق بهم ذرعا وقالوا لاتخف ولاتحزن انا منجّوك واهلك الّا امرأتك كانت من الغابرين» هنگامي كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند از ديدن آنها اندوهگين شد گفتند ، نترس و غمگين مباش، تو و خانواده ات رانجات خواهيم داد، جز همسرت را كه در ميان قوم باقي مي ماند.

فرشتگان وقتي ديدند لوط در غم وغصه و ناراحتي به سر مي برد، او را دلداري دادند و به او گفتند كه ناراحت و غمگين مباش چرا كه تو وخانواده ات (به جز همسرت) نجات پيدا مي كنيد و مابقي گنهكاران به عذاب مي رسند. ( همان ،ص 109)

3-3-9-  استعاذه

وقتي شيطان انسان را وسوسه مي كند تا گناه ومعصيت و نافرماني امر خدا را انجام دهد، براي كساني كه اهل ايمان هستندو خداپرست هستند، يك حالت اضطراب و ترس و ترديد در وجود آن ها ايجاد مي شود و از عاقبت انجام اين كارمي ترسند.

خداوند در قرآن براي اين افراد راه نجاتي را براي خلاصي از وسوسه شيطان نشان داده است و اين راه، راه نجات از آن اضطراب و ترديد و دلهره و رسيدن به آرامش و اطمينان قلبي از رضايت خداوند هم هست. آن راه استعاذه يا طلب پناهندگي از خداوندبراي رهايي از شر وسوسه هاي شيطان است.

در سوره مباركه اعراف آمده است: «وامّا ينزغنّك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله انّه سميع عليم» و هرگاه وسوسه اي از شيطان به تو رسيد،به خدا پناه بر،كه شنوا و داناست.

پس يكي از اموري كه باعث ايجاد آرامش و راه رسيدن به اطمينان نفس است، پناه بردن به خداوند سبحان است. پناه بردن به كسي كه پناه بي پناهان است و همه درسايه لطف الهي احساس امنيت وآرامش مي كنند. ( همان)

3-3-10-صبر

صبر كه از ديدگاه قرآن به عنوان والاترين و بالاترين درجه دينداري است به عنوان عامل آرامش هم مطرح مي شود. مطمئن ترين كشتي نجات و كليد هر خير و خوبي و دروازه خوشبختي وكامراني دنيا وآخرت صبر است. آيات زيادي براي صبر و صابران و لطف الهي براي اهل صبر در قرآن آمده است.

به طور مثال در سوره مباركه آل عمران مي خوانيم كه «…. ان تصبروا وتتّقوا لا يضركم كيدهم شيئا انّ الله بما يعملون محيط» اگر اسنقامت و پرهيزگاري پيشه كنيد نقشه هاي (خائنانه) آنان، به شما زياني نمي رساند، خداوند به آنچه انجام مي دهند، احاطه دارد.

در اين آيه به ياران پيامبر صلی الله علیه و آله كه در ميدان رويارويي با دشمن قرارگرفته اند مي فرمايد اگر اهل صبر وصابران  با تقوي باشيد، ضرري از ناحيه دشمن به شما وارد نمي شود و در امنيت وآسايش قرار خواهيد گرفت.

همچنين در سوره مباركه بقره مي فرمايد «ولنبلونكم بشي ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشّر الصابرين الّذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله وانا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمه واولئك هم المهتدون» قطعا همه شما را با چيزي از ترس وگرسنگي وكاهش درمان ها وجان ها وميوه ها آزمايش مي كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان، آن ها كه هرگاه مصيبتي به ايشان مي رسد، مي گويند ما از خداييم وبه سوي او باز مي گرديم. اين ها همان ها هستند كه لطف و رحمت خدا شامل حالشان شده وآن ها هستند هدايت يافتگان.

در اين آيه هم خداوند به اهل صبر مژده مي دهد و بعد هم بر آنها درود و رحمت مي فرستد وآن ها را هدايت يافته واقعي معرفي مي كند. حال با اين عنايت خاصي كه خداوند نسبت به صابران دارد مي توان اهل صبر را در امنيت وآرامش دانست. ( همان ،ص 110)

3-3-11-دعا

خواندن دعا و تضرع كردن در درگاه خداوند يكي از عواملي است كه آرامش را در وجود آدمي ايجاد مي كند. دعا و نيايش همان پل ارتباطي عالم ماده با ملكوت است.

قرآن هم به اثر آرامش بخشي دعا اشاره مي كند. آنجا كه مي فرمايد: «خذ من اموالهم صرقه تطهرهم وتزكيهم بها وصلّ عليهم انّ صلوتك سكن لهم والله سميع عليم» از اموال آن ها صدقه اي (زكات) بگير تا به وسيله آن آن ها را پاك سازي و پرورش دهي،و به آن ها(هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاي تو مايه آرامش آن هاست و خداوند شنوا وداناست.

اينكه خداوند به پيامبر صلوات الله علیه مي فرمايد براي مردم در قبال گرفتن زكات دعا كن، منظور از اين دعا دعاي خير به جان و مال آنهاست. و نفوس آن ها به دعاي پيامبر سكونت وآرامش مي يافت. براي همين مي توان اين برداشت را از اين آيه كرد كه: دعاي خير در حق يكديگر موجب تسكين وآرامش روحي و دعا كننده و دعا شونده، مي شود. ( همان ،ص 111)

3-3-12- عبادت

خداوند در قرآن براي اينكه شخصيت مردم را پرورش دهد وآن هارا به يك تعادل روحي برساند يكسري عبادات را به آنها واجب كرده است كه آن ها هميشه براي ساخت شخصيت خود در حال تمرين و ممارست باشند. عباداتي همچون نماز و روزه و زكات و حج را واجب كرده است. انجام منظم اين عباذات در اوقاتي معين، اطاعت از خداوند و امتثال اوامر الهي را به مؤمن ياد مي دهدو باعث مي شود كه او همواره با خضوعي كامل در تمام كارها به خداوند نظر داشته باشد. همچنين صبر و تحمل سختي ها و جهاد با نفس و تسلط بر خواسته ها و اظهار محبت و نيكي به مردم را به او مي آموزد و روحيه همكاري و همبستگي اجتماعي او را رشد مي دهد. همه اين ها موجب كامل شدن شخصيت افراد مي شود و در نتيجه تعادل روحي افراد فراهم مي شود و در نهايت به آرامش روحي، رواني خواهد رسيد. ( همان )

3-3-13- عفت و پاكدامني

نتيجه عفت و پاكدامني، دارا شدن طهارت نفس است و طهارت و پاكي نفس آرامشي را با خود براي انسان به همراه دارد. انسان هاي عفيف فكرشان كمتر به امور جنسي و شهوتي مشغول مي شود و وقتي فكر آن ها كنترل شد دل مشغولي آن ها نسبت به اين امور كمتر خواهد شد و لذا تعادل روحي پيدا مي كنند. براي همين انسان هاي عفيف به مراتب از افراد لا ابالي و هوس باز از آرامش روحي و تعادل شخصيتي بيشتري در زندگي بر خوردارند.

يكي از آياتي كه مي توان اين مطلب را از آن برداشت كرد در سوره مباركه نور است: «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم انّ الله خبير بما يصنعون» به مؤمنان بگو چشم هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند،و عفاف خودرا حفظ كنند، اين براي آن ها پاكيزه تر است، خداوند از آنچه انجام مي دهند آگاه است.

در اين آيه به دو مسئله مهم كه رعايت كردن آن ها موجب طهارت و پاكي انسان مي شود اشاره مي كندكه هر دوي آن ها از موجبات آرامش است. كنترل چشم و پوشاندن و حفظ كردن عورتين از نگاه ديگران، از لوازمات پاكدامني و عفاف هستند. ( همان ،ص 112)

3-3-14- محبت، نيكوكاري و احسان به ديگران

خداوند براي اينكه همه ما به داشتن روحيه محبت كردن به ديگران تشويق كند، پاداش كساني كه (اهل محبت و كمك  و احسان به ديگران هستند و اسباب امنيت وآرامش ديگران را فراهم مي كنند) را، رساندن آن ها به مقام امنيت وآرامش در دنيا وآخرت بيان مي كند.

«بلي من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف عليهم ولاهم يحزنون» آري، كسي كه روي خود را تسليم خود كند و نيكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسي بر آن هاست و نه غمگين مي شوند. پس مي توان از اين آيه اين برداشت را كرد كه افراد نيكوكار و خدمت رسان به مردم، كه موجبات آرامش ديگران را فراهم مي كنند خداوند هم در مقابل آرامش وامنيت دنيا وآخرت آن ها را فراهم مي كند.

 نيكي به ديگران و شاد كردن دل ديگران، خوشحالي و شادابي روحي را نصيب انسان مي كند و آرامش رواني را به انسان مي دهد كه قابل وصف نيست. منظور از احسان هم فقط، نيكي به ديگران نيست بلكه مراد به احسان عمل صالح است. بنابراين به تعبير قرآن راه رسيدن به آرامش و امنيت در دنيا وآخرت مشروط به دو شرط است :1- تسليم خدابودن 2- عمل نيك انجام دادن. (آن هم به صورت مستمر و سيره عملي و روش دائمي داشتن). ( همان ،ص 113)

 3-3-15- اصلاح

اگر انسان خودش را اصلاح كند يعني اخلاق و رفتار درستي پيدا كند ثمره اين اصلاح، رسيدن به آرامش روحي و رواني است. چرا كه خودسازي يعني پاكسازي روح از آلودگي هاي اخلاقي، و طهارت و پاكي روح، تسكين دهنده وآرامش بخش مي باشد. اصلاح جامه هم چنين تأثيري بر افراد جامعه مي گذارد، يعني اگر جامعه اي اصلاح شد وآلودگي ها و تخلفات و جنايا ت در آن جامعه به حداقل رسيده، همه كساني كه در آن جامعه هستند احساس امنيت وآرامش مي كنند و ترس و دلهره از وجودشان بيرون مي رود. پس براي اينكه حس امنيت وآرامش زندگي انسان را بگيرد لازم است اول به اصلاح خويش و بعد به اصلاح جامعه پرداخت.

 قرآن در سوره مباركه اعراف مي فرمايد: «يا بني آدم اما يأتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقي واصلح ولاخوف عليهم ولا هم يحزنون» اي فرزندان آدم اگر رسولاني از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براي شما بازگو كنند (ازآنها پيروي كنيد) زيرا آن ها كه پرهيزگاري پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند (ودر اصلاح خويش وديگران بكوشند) نه ترسي برآن ها هست ونه غمناك هستند.

با توجه به اين آيه مي توان گفت كه كوشش در جهت اصلاح خويشتن و ديگران، ترس و غم را از دل آدمي دور مي كند نه در اين دنيا نا امني و تهديد و ترس سراغ آدمي مي آيد و نه در آخرت، چرا كه پاك سازي خويشتن و ساختن نفس موجب رضاي الهي مي شودو در نتيجه امنيت اخروي آدمي تضمين شده است. ( همان ،ص 114)

 

 

 

از این قسمت نتیجه می گیریم که قرآن و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نموده اند برخی از آنها عبارتند از: ذکر و یاد خدا ، توکل به خدا، رضایت و خواست الهی، ازدواج با همسر مومن و صالح، خوردن غذای سالم و طبیعی، پاکیزگی و نظافت. راه های رسیدن به آرامش در قرآن عبارتند از: ایمان ، توکل، تقوی و پرهیزگاری، انس با قرآن، دلداری و تسلی دادن، استعاذه، صبر، دعا، عفت و پاکدامنی، محبت و اصلاح.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

 

آرامش به معنای طمأنینه، تسکین و آسودگی خاطر می باشد که در مقابل آن تشویش، نگرانی و اضطراب است. از نظر اسلام آرامش و طمأنینه امری واقعی، حقیقتی و دست یافتنی است. از آن جایی كه آرامش و نگرانی حالت هایی روانی برای انسان به شمار می روند، نمی توان برای آن انواع و اقسامی برشمرد ولی به جهت عوامل پدید آورنده و یا موانع ایجادی آن می توان آن را به اقسام و انواع اعتقادی، روانی و طبیعی دسته بندی كرد. در قرآن از همسر، خانه، شب و یاد خدا به عنوان علل و عوامل ایجادی آرامش یاد شده است. حتی در برخی از آیات به چیزهایی مانند تابوت برای بنی اسرائیل به عنوان علت سكون و آرامش سخن به میان آمده است. اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است و برای انسان پریشانی خاطر می آورد دوری کند، زمینه رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم ساخته است. بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات به آن ها اشاره شده است عبارت اند از: دلبستگی به دنیا ، طمع و چشم داشت به مال مردم، حسادت ، شک و عدم رضایت.

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

* قرآن

1- اجلال ، زهرا ،  کانون آرامش زندگی به روایت قرآن، بی جا،   قرآن تبیان ، بی تا 

2- راغب اصفهانی ، محمد بن حسین ، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم ، ج 3،  بی جا ، بی تا

3- عسگري،  حسن ،  راه هاي رسيدن به آرامش رواني از نگاه قرآن ، بی جا ، بی تا

4- قرائتي، محسن،  تفسير نور، بی جا،  مركز فرهنگي درس هاي قرآن، چاپخانه بزرگ قرآن كريم، بی تا

5- قرضاوي، يوسف ، سيماي صابران در قرآن،  محمد علي فشاركي، بی جا،  انتشارات دفتر تبليغات اسلامیآستان قدس رضوي، بی تا

6- مصباح يزدي، محمد تقي،  معارف و اخلاق قرآن، محمد حسين اسكندري،بی جا،  انتشارات مؤسسه امام خميني، بی تا

7- معموری ، علی،  آرامش ، دائره المعارف قرآن کریم ، جلد 1 ، بی جا،  مرکز فرهنگ و معارف قرآن، بی تا

8- مكارم شيرازي ، ناصر،  پيام و اخلاق قرآن ، بی جا، ناشر مدرسه اميرالمؤمنين، بی تا

 

9- نجاتي ، محمد عثمان ، قرآن و روانشناسي ، ترجمه عباس عرب، بی جا ، نشر بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي ، بی تا

 1 نظر

مد گرايي در اسلام و روانشناسي

14 اردیبهشت 1394 توسط كيان ارثي چقايي

مدگرايي پاسخ به يکي از نيازهاي فطري بشري به نام تنوع طلبي، زيبا خواهي و كمال جويي مي باشد .مهم ترين مخاطره اي که بسياري از پيروان مد بدان توجه ندارند آن است که هم اکنون بيشتر مدهاي رايج در بين جوانان و نوجوانان برگرفته از الگوهاي بيگانه و غيرخودي است و مي توان گفت كه مدگرايي به معناي امروزي آن، نوعي از خودبيگانگي و تقليد کورکورانه از فرهنگ غربي مي باشد. اسلام با پرداختن به جنبه های گوناگون مدگرایی تلاش خود را برای از بین بردن تهاجم فرهنگی نموده است.

 

2-1- تعریف مد

واژه مد واژه ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز ، اسلوب ، عادت ، شیوه ، سلیقه ، روش ، رسم و باب روز آمده است . مد در اصطلاح  عبارت است از روش و طریقه ای موقتی که بر اساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن را تنظیم می نماید . نکته قابل تأمل در این تعریف ، موقتی بودن رفتار است  بنابراین می توان گفت مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا بعضی از افراد یک جامعه اطلاق می شود. فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف می کند : لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان ، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم می کند . این واژه پس از جنگ جهانی اول به دنبال نفوذ تمدن غرب  وارد زبان فارسی شد. (محمدصادق، شجاعي ، جوانان و مدگرايي، حديث زندگي، بی جا، شماره 13، 1382، ص 13)

 

2-2- اسلام و مدگرایی

دریک نگاه کلی اسلام با همه انواع مد مخالف نیست . اسلام ، امروزی شدن و نوگرایی در سبک و شیوه ی لباس پوشیدن را نیز به صورت کلی پذیرفته است . آنچه اسلام با آن مخالف است پشت پازدن به ارزش ها مثل پوشش شرعی ، پرهیز از اسراف ، رعایت نکردن اخلاق اجتماعی ، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر و همانند سازی با بیگانگان است . حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری نوگرایی و نیاز امروزی شدن به لجن زار انحرافات سوق یابد . گاهی  امروزی شدن ، رابطه ی انسان را با گذشته اش که همان سابقه ی تاریخی و هویت فرهنگی اوست قطع می کنند و گاهی در امتداد دیروز و با  حفظ تعلقات انسان به سنت ها و نوع نگرش های پیشین است .اسلام با این نوع تجدد و امروزی شدن که در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد هیچ گاه مخالف نیست .

به بیان دیگر رسالت اسلام به عنوان یک مکتب کامل الهی  پاسخ گویی صحیح به تمام خواسته های فطری و نیازهای اصیل انسانی است . بر این اساس ، در مجموعه تعالیم اسلامی از جمله درآیات قرآنی به مساله زینت و جمال و زیبایی عنایت خاصی مبذول شده است . هر چند اسلام توصیه به خود آرایی دارد اما هرگز این امر رامنحصر به زینت ظاهر نمی کند بلکه آراستگی به فضایل معنوی و اخلاقی را که زمینه ساز سعادت و کمال روحی او هستند مهم تر از آراستگی ظاهر می شمارد . گرچه در مجموعه تعالیم اسلامی به خود آرایی توصیه و تأکید فراوان شده است اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفی افراط و تفریط در خود آرایی و مدگرایی ، حدود و چارچوب خاصی نیز برای آن تعیین شده است . به عنوان مثال تأکید شده است که وسیله خود آرایی یا محیط آرایی اولاً  باید حلال باشد و از راه مشروع تهیه شود. ثانیاً  سبب اسراف در سرمایه ها و استعدادها نباشد . ثالثاً  از هر گونه شائبه تجمل پرستی و جنبه خودنمایی داشتن بری باشد. رابعاً  به گونه ای نباشد که زمینه تحریک هواهای نفسانی و امیال جنسی دیگران را فراهم کند . خامساً به صورت تقلید کورکورانه از دیگران انجام نگیرد . دریک کلام از بررسی تعالیم اسلامی به دست می آید که اسلام نه تنها خودآرایی را منع نمی کند بلکه به شیوه معقول و منطقی بر آن تأکید می کند در عین حال همیشه و در همه حال  از افراط و تفریط در هر چیزی منع می کند. ( شفیعی ، جنون مدگرایی ، بی جا، نشریه کیهان ، 1383 ،ص 214)

 

2-3- علل گرایش به مد و مد گرایی

آفرینش انسان به گونه ای است که همواره او از حالت یک نواختی گریزان بوده و در مقابل  همیشه از تحول و نوآوری و تنوع در شکل و شیوه زندگی استقبال می کند . این تمایل در حالت عادی و در صورتی که پذیرش تحول و نوآوری از روی آگاهی و به صورت تدریجی آرام صورت پذیرد، ظاهر زندگی آدمی را خوشایند و دلپذیر می سازد . بنابراین می توان گفت میل به خود آرایی و زیبا سازی محیط زندگی امری فطری است که به برکت آن هم زمینه آراستگی صورت ظاهری محیط زندگی انسان فراهم می گردد و انگیزه تعالی و تداوم زندگی اجتماعی و روابط صحیح انسانی تقویت می شود و بدین سان عواملی که موجب ایجاد نفرت و انزجار افراد از یکدیگر و یا موجب یک نواختی زندگی بشر می شوند ازمحیط حیات اجتماعی  دور شده و جنبه های مثبت کمال خواهی وزیبایی دوستی فطری انسان روز به روز شکوفاتر می گردد. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که گرچه یکی از جلوه های کمال جویی و زیبایی دوستی انسان به ویژه در دوره جوانی توجه به زیبایی ظاهر است اما باید مراقب بود که این فرایند از حالت طبیعی خود خارج نشود زیرا همه استعداد های فطری اگر از حالت طبیعی و معقول خود خارج شود  جنبه انحرافی پیدا کرده وآ ثار سویی به بار می آورد . به عنوان مثال میل به خود آرایی  که ریشه در کمال جویی و زیبا پسندی فطری انسان دارد  اگر از روی غفلت و یا در نتیجه افراط و تفریط یا تحت تأثیر القائات غلط عوامل جانبی از مسیر طبیعی و درست خود خارج شود منجر به اموری مانند خود نمایی ، فخر فروشی ، خود پسندی و مد پرستی در می آورد .

بنابراین در تبیین ریشه مد گرایی می توان گفت که پیروی از مد و زیبایی خواهی و تنوع پسندی ریشه در نهاد انسان دارد که نیاز هایی چون تنوع و زیبا خواهی و کمال جویی فطری منشأ اصلی آن محسوب می شود . اما صورت های افراطی رایج این گرایش که تحت عنوان مد پرستی شناخته می شود در نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع دشمنان و خود باختگی و  تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلی چون خود نمایی ، فخر فروشی ،  احساس حقارت و خود کم بینی پیش می آید که برای افراد جامعه بسیار خطر ساز است  و باید از آن پرهیز نمود .

مهم ترین علت مدگرایی ، فطرت و ذات انسان ها و آن هم حس کمال جویی و زیبا دوستی آن هاست ولیکن صورت های افراطی آن یعنی مد پرستی نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع نظام های سرمایه داری و سود جو به وجود می آید . تبلیغات فریبنده کشورهای غربی جهت تضعیف نظام اعتقادی و ارزش های سایر جوامع بخصوص جوامع اسلامی ، عدم برنامه ریزی مناسب جهت اوقات فراغت و هم نشینی با دوستان ناباب نیز از دیگر علت های گرایش به مد می باشد. شبکه های تلویزیونی ، مطبوعات و پایگاه های فعال اینترنتی  انواع مدهای جدید را تبلیغ می کنند و از این طریق  زمینه را برای گرایش خانواده ها و به خصوص جوانان به سوی مدهای نو محیا می سازند . رونق گرفتن تجارت فرا مرزی ، افزایش تولید و خدمات ، افزایش تقاضای مصرف کنندگان ، به وجود آمدن رفاه نسبی در زندگی طبقه متوسط ، انسان ها را به سوی ظاهر آراسته و توجه بیشتر به ظواهر زندگی سوق داد . ( محمد نژاد  ، مدگرایی ، بی جا، نشریه نسیم البرز، 1383، بی تا ، ص 165-167)

2-4- متغیرهای مدگرایی از دیدگاه اسلام

از ديدگاه اسلام پنج متغير مهم در شکل گيري و تغييرپوشش و آرايش افراد تاثير گذار است و برای تحقق پیدا کردن این متغیرها باید چهار اصل رعایت گردد. این متغیر ها عبارتند از :

2-4-1-  مقتضيات زماني

بطور طبيعي در گذر زمان عوامل متعددي همچون بهبود شرايط اقتصادي، فرهنگي جامعه، ورود طرح هاي نو و يا ورود فن آوري هاي جديد در عرصه بافت پارچه هاي مختلف دست به دست هم داده و در نوع پوشش افراد تاثير مستقيم مي گذارد به گونه اي که هر دوراني پوشش خاص خود را اقتضا مي نمايد.

در روايتي امام صادق عليه السلام با تاکيد بر نقش مقتضيات زمانه بر نوع پوشش فرموده اند: شيعيان ضعيف الايمان دوست دارند كه من بر پلاس بنشينم، و لباس خشن بپوشم، ولى زمانه اقتضا ندارد. و يا در بيان ديگر فرموده اند« خّيرُ لِباسُ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ» بهترين لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است. (حميد، نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، بی جا، نمايندگي ولي فقيه در سپاه،چاپ اول، 1380 ، ص 96)

2-4-2- موقعيت خاص فردي

موقعيت هاي خاصي که افراد در آن قرار دارند به طور طبيعي در نوع پوشش و آرايش آن ها تاثير مي گذارد مثلا نوع پوشش کسي که در کنار همسر خود قرار دارد با زماني که قصد حضور در ميان نامحرمان و اجتماع را دارد متفاوت است. همچنين نوع پوشش و آرايش کسي که در خانه مي باشد با کسي که در محل کار خود مشغول به کار است متفاوت است. اسلام با لحاظ نمودن اين متغيير محدوديتي نسبت به نوع آرايش و پوشش زن و شوهر به هنگام قرار گرفتن در کنار يکديگر قائل نشده است، بلکه به آن ها توصيه نموده به هنگام حضور در کنار يکديگر از بهترين لباس و لوازم زينتي و آرايشي خود استفاده نمايند همان گونه که رسول خدا صل الله عليه و آله فرموده اند: « عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً» بر زن لازم است خود را خوشبو كند، بهترين لباس هايش را بپوشد، به بهترين وجه زينت كند و با چنين وضعى صبح و شب با شوهرش ملاقات نمايد. از سوي ديگر دين اسلام از زنان مومن خواسته در موقعيت هاي اجتماعي و به هنگام حضور در اجتماع و يا حضور در ميان نامحرمان از به نمايش گذاشتن خود و زينت هايشان به شدت پرهيز نمايند. ( همان، ص 97)

2-4-3- وضعيت معيشتي و جايگاه اجتماعي افراد

از ديگر متغير هاي تاثير گذار در نوع پوشش و آرايش افراد که دين اسلام آن را لحاظ نموده شرايط معيشتي جايگاه و شأن افراد در جامعه مي باشد. بگونه اي که داشتن لباس هاي متعدد و مرغوبي که در شأن و جايگاه اجتماعي افراد باشد، مجاز دانسته شده است.  در روايت ديگري يکي از ياران امام صادق عليه السلام به نام معاوية بن وهب به ايشان عرض مي نمايد: گاهى انسان در قسمتى از عمرش ثروتمند است و لباس و سر و وضع او اعيانى است بعدا ثروتش از دست مى‏رود و وضعش عوض مى‏گردد و از شماتت دشمن رنج مى‏برد، به همين دليل براى خريد لباس كه خود را بيارايد خويشتن را به مشقت مى‏افكند امام اين آيه را تلاوت فرمود« لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ‏» سپس فرمود: (اين فرد)بنا به مقدار حال و روز خود خرج نمايد. اين بيان شريف امام صادق عليه السلام گوياي آن است که در مکتب اسلام مسلمانان مي توانند متناسب با وضعيت معيشتي خود لباس مناسب تهيه و استفاده نمايد. ( همان، ص 98)

2-4-4- مقتضيات سني افراد

 بدون ترديد، ميل به خودآرايي و تجمل که از خواهش هاي فطري مي باشد در سنين مختلف تغيير مي نمايد، به گونه اي که ارضاي اين ميل در دوران نوجواني و جواني به اوج خود می رسيد. پيشوايان اسلام نيز در سيره عملي خود از تمايل جوان به خودآرايي و تجمل دوستي حمايت مي نمودند. به همين جهت حضرت علي علیه السلام  به هنگام خريد لباس، جامه بهتر را به قنبر جوان (غلام خود) داد تا او را با پوشيدن آن لباس شادمان و مسرور کند و بدين وسيله تمايل زيباپسندش را ارضا نمايد و خطاب به وي فرمود: تو جواني و مانند ساير جوانان به تجمل و زيبايي رغبت بسيار داري. (معصومه ، خاوری ، مد و مدگرایی و تاثیرات آن در تغییرات فرهنگی جوامع، بی جا ،1389، ص 135)

2-4-5- مطابقت با عرف جامعه

يکي ديگر از اصول ثابت اسلامي که نقش مهمي در صيانت هويت ملي هر جامعه اي دارد و بايد جواناني که به دنبال مد مي باشند نسبت به آن دقت بيشتري داشته باشند مطابقت داشتن پوشش و آرايش با عرف جامعه مي باشد.

امام صادق عليه السلام  در توصيه به يکي از ياران خود به نام عبید بن زیاد فرمودند « إِظْهَارُ النِّعْمَةِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِيَانَتِهَا فَإِيَّاكَ أَنْ تَتَزَيَّنَ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِكَ قَالَ فَمَا رُئِيَ عُبَيْدٌ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِهِ حَتَّى مَاتَ »آشكار كردن نعمت را خدا بيش از (پنهان) نگاه داشتن آن دوست مى‏دارد، پس جز اين مباد كه با بهترين شكل آرايش مرسوم قوم خويش خود را بيارايى. (راوى حديث) مى‏گويد: عبيد، از آن پس تا زمان مرگ خود جز با بهترين شكل و لباس در ميان قوم خويش ظاهر نشد.

از همين رو در اسلام پوشيدن لباس‌هايي که به جهت جنس پارچه، رنگ، كيفيت دوخت و يا مندرس بودنش  معمول نبوده و خلاف شأن افراد بوده و موجب جلب توجه و انگشت نما شدن مي‌شود منع شده است. بر اساس تعاليم اسلامي استفاده از اين گونه لباس ها که در بيان روايات لباس شهرت ناميده مي شود به دليل اينکه موجب خود بزرگ بيني يا حقارت، يا ايجاد ضعف شخصيت و يا هتک حرمت و خواري مسلمان مي گردد ممنوع اعلام شده است. امام صادق علیه السلام فرمود : « كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْياً أَنْ يَلْبَسَ ثَوْباً يَشْهَرُه » براي انسان از نشانه هاي خفت و خواري همين بس كه لباسي بپوشد كه به آن مشهور شود. ( همان،  ص 136)

 

2-5- اصول مدگرایی از دیدگاه اسلام

اصولی که برای تحقق یافتن متغیر های مدگرایی باید رعایت شوند عبارتند از :

2-5-1- اصل مطابقت پوشش و آرايش با جنسيت افراد

نوع لباس و آرايش افراد، بايد معرف جنسيت او نيز باشد. به همين دليل بايد بين لباس مردان و لباس زنان تفاوت وجود داشته باشد و هر يک از اين دو قشر لباس مخصوص خود را بپوشند. پيامبر گرامي اسلام صلوات الله علیه مرداني را كه لباس زنان و زناني را كه لباس مردان را مي پوشند، از رحمت خدا به دور مي خواند. در روايات متعددي از تشبه زنان به مردان و مردان به زنان نهي شده است.در چندين روايت اشخاصي که خود را به شکل جنس مخالف در بياورند يا در رفتار و لباس پوشيدن خود را مانند جنس مخالف کنند مورد لعن خدا و رسول خدا قرار گرفته اند.

 امام باقر عليه السلام فرموده اند «لَا يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجَالِ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ لَعَنَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ» رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به مردانى كه خود را همانند زنان بيارايند و رفتار زنانه‏اى داشته باشند، و زنانى كه خود را به شكل مردان در آورند، لعنت فرستاد.

در روايتي از نبي مکرم اسلام صل الله عليه و آله آمده است که « أَرْبَعٌ لَعَنَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِه… الْمَرْأَةُ تَتَشَبَّهُ بِالرِّجَالِ وَ قَدْ خَلَقَهَا اللَّهُ أُنْثَى » چهار گروه را خدا از رحمت خويش دور کرده است و خداو رسولش و ملاکه بر آنان لعن مي فرستند…يکي از اين گروه ها زناني هستند که خود را شبيه مردان مي کنند. (علي، تركاشوند ، مد نوآوري يا هنجارشكني، بی جا، روزنامه رسالت، شماره 6538، بی تا ، ص 58)

2-5-2- اصل رعايت عفاف و حيا

دين مبين اسلام در خصوص نوع پوشش و آرايش همسران براي يکديگر محدوديتي قائل نشده و حتي براي جذب بيشتر زن و شوهر به يکديگر در اين زمينه توصيه هايي نيز نموده است، اما نسبت به نوع پوشش و آرايش زنان و مردان در برابر نامحرمان و همچنين به هنگام حضور در اجتماع خواستار رعايت اصل عفاف و حيا شده و بر همين اساس حدودي را نيز تعيين نموده است. بر اساس اين اصل هرگونه پوشش و آرايش، از هر نوع شکل، رنگ و مدي که مخالف عفت و حياء بوده و باعث تهييج و بر انگيختن احساسات شهواني در جامعه به شمار رود، منع گرديده است مانند لباس هاي نازک و يا لباس تنگ و بدن نما و يا لباس هايي که پوشش کافي براي اعضاي بدن ايجاد نمي کند چراکه مطلوب اسلام آن است که زنان و مردان مسلمان در فعاليت هاي اجتماعي و به هنگام رويارويي با نامحرمان، با جنبه هاي انساني خود حضور يابند نه با جنبه هاي حيواني و شهواني که نتيجه اي جز انحطاط فرد، خانواده و جامعه نخواهد داشت. با توجه به آنچه گفته شد مشخص مي شود اسلام با هرگونه مدي که در آن به دليل نازکي، چسبندگي و بدن نما بودن و همچنين نمايان شدن اعضاي بدن حريم عفاف و حيا رعايت نگردد مخالف است. ( همان ،ص 59)

2-5-3- اصل پرهيز از خودنمايي و فخر فروشي

از مهم ترين انگيزه هاي مدگرايي‌هاي افراطي و نامعقول، فخر فروشي و احساس تفاخر است. احاديث معصومين عليهم السلام بيانگر آن است که حتي در پوشيدن لباس مي بايست نيت انسان پاك و زيبا باشد از همين رو اسلام مبناي خود را در پوشش پرهيز از خودنمايي، مباهات و فخر فروشي قرار داده و کساني را که بدين منظور لباس مي پوشند را مورد مذمت قرار داده است. پيامبر خدا صل الله عليه و آله مي فرمايد« ما من احد يلبس ثوبا ليباهي به فينظر الناس اليه الاسم لم ينظر الله اليه حتي ينزعه» يعني هر كس لباس بپوشد كه بدان مباهات كند و مردم به او بنگرند خدا به او ننگرد تا آن لباس را از تن به در كند. ( همان ،ص60 )

2-5-4- اصل پرهيز از تشبه به کفار

پيشوايان ما اصل و الگوي مسلم ديگري در انتخاب پوشش، آرايش، شكل، مد و رنگ آن، جهت صيانت از فرهنگ ديني مسلمانان در تمامي قرن ها تعليم داده اند، آنجا كه فرموده اند : «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِكَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا تُشَاكِلُوا بِمَا شَاكَلَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي»خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرمود كه به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و خود را به شكل دشمنان من در نياورند (يعنى به شكل مشركين و كفار) چون اگر اين كار را بكنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طورى كه آن كفار و مشركين دشمن من هستند.

بر اساس اين اصل کلي تشبه به کفار يعني خود را در ظاهر به شکل غيرمسلمان‌ها درآوردن حرام است.ممنوعيت تقليد و شبيه کردن خود به کفار از آن جهت است که اينگونه شباهت رساندن محدود در پوشش نشده و با گذشت زمان بطور طبيعي زمينه براي همرنگي هاي ديگري در ساير شئون زندگي فراهم مي شود تا آنجا كه به تدريج مومنين سبك زندگي صحيح خود را از دست داده و در سايه بيگانه شدن نسبت به فرهنگ اصيل خود، در فرهنگ هاي بيگانه مستحيل شده و موجوديت ديني و ايماني و هويت اصيل خود را از دست مي دهند. کما اينکه پيامبر خدا صل الله عليه و آله فرموده اند  « من تشبّه بقوم فهو منهم»  هر كه به گروهى تشبه جويد از آن هاست.

بنابراين جوان مسلمان و مؤمن تنوع طلب چه دختر باشد و چه پسر با رعايت اين محور، آزاد است به هر شکلي که مي خواهد لباس بپوشد، از رنگ هاي گوناگون استفاده کند، مدها و مدل هاي تازه اختراع کند، اما هويت فرهنگي خود را تباه نکرده و اسير روحي و رواني کفار نگردد بگونه اي که به تبع پيروي از مد افکار و عقايد انحرافي بيگانگان را نيز بپذيرد کما اينکه امروزه برخي از تفکرات الحادي همچون شيطان پرستي از همين طريق جوانان را به سوي خود جذب مي نمايند. ( همان ،ص 61)

 

از این قسمت مي توان چنين نتيجه گرفت كه اسلام نه مدگرايي و به روز بودن جوانان را منع مي كند و نه عنان اختيار آن را رها مي نمايد بلكه راه اعتدالي با حدود و موازين كاملاً مشخص در اين زمينه ارائه مي دهد به گونه اي که جوان و نوجوان مسلمان بر اساس اين موازين علاوه بر پاسخگويي به نيازهاي غريزي خود همچون زيبايي طلبي و نوگرايي از انحرافات احتمالي که ممکن است در قالب مد دامنگير آن ها گردد مصونيت مي بخشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

مد گرایی از دیدگاه روانشناسی

 

 
 

id="_x0000_s1026″ style=’position:absolute;left:0;text-align:left;
margin-left:192pt;margin-top:35.8pt;width:71.25pt;height:78pt;z-index:251689984;
visibility:visible;mso-wrap-style:square;mso-wrap-distance-left:9pt;
mso-wrap-distance-top:0;mso-wrap-distance-right:9pt;
mso-wrap-distance-bottom:0;mso-position-horizontal-relative:text;
mso-position-vertical-relative:text;v-text-anchor:middle’ o:gfxdata="UEsDBBQABgAIAAAAIQC2gziS/gAAAOEBAAATAAAAW0NvbnRlbnRfVHlwZXNdLnhtbJSRQU7DMBBF
90jcwfIWJU67QAgl6YK0S0CoHGBkTxKLZGx5TGhvj5O2G0SRWNoz/78nu9wcxkFMGNg6quQqL6RA
0s5Y6ir5vt9lD1JwBDIwOMJKHpHlpr69KfdHjyxSmriSfYz+USnWPY7AufNIadK6MEJMx9ApD/oD
OlTrorhX2lFEilmcO2RdNtjC5xDF9pCuTyYBB5bi6bQ4syoJ3g9WQ0ymaiLzg5KdCXlKLjvcW893
SUOqXwnz5DrgnHtJTxOsQfEKIT7DmDSUCaxw7Rqn8787ZsmRM9e2VmPeBN4uqYvTtW7jvijg9N/y
JsXecLq0q+WD6m8AAAD//wMAUEsDBBQABgAIAAAAIQA4/SH/1gAAAJQBAAALAAAAX3JlbHMvLnJl
bHOkkMFqwzAMhu+DvYPRfXGawxijTi+j0GvpHsDYimMaW0Yy2fr2M4PBMnrbUb/Q94l/f/hMi1qR
JVI2sOt6UJgd+ZiDgffL8ekFlFSbvV0oo4EbChzGx4f9GRdb25HMsYhqlCwG5lrLq9biZkxWOiqY
22YiTra2kYMu1l1tQD30/bPm3wwYN0x18gb45AdQl1tp5j/sFB2T0FQ7R0nTNEV3j6o9feQzro1i
OWA14Fm+Q8a1a8+Bvu/d/dMb2JY5uiPbhG/ktn4cqGU/er3pcvwCAAD//wMAUEsDBBQABgAIAAAA
IQDLt1s8fAIAAFEFAAAOAAAAZHJzL2Uyb0RvYy54bWysVEtvGjEQvlfqf7B8bxYQeaEsEUqUqlKU
RCFVzsZrg1Wvxx0bFvrrO/YuC005Vb14PTvfPP3N3Nxua8s2CoMBV/Lh2YAz5SRUxi1L/v3t4csV
ZyEKVwkLTpV8pwK/nX7+dNP4iRrBCmylkJETFyaNL/kqRj8piiBXqhbhDLxypNSAtYgk4rKoUDTk
vbbFaDC4KBrAyiNIFQL9vW+VfJr9a61kfNY6qMhsySm3mE/M5yKdxfRGTJYo/MrILg3xD1nUwjgK
2ru6F1GwNZq/XNVGIgTQ8UxCXYDWRqpcA1UzHHyoZr4SXuVaqDnB920K/8+tfNq8IDNVycecOVHT
E71S04RbWsXGqT2NDxNCzf0LdlKga6p1q7FOX6qCbXNLd31L1TYyST+vB+Ory3POJKmuzi9H57nl
xcHYY4hfFdQsXUqOFDw3UmweQ6SABN1DUizr0hnAmurBWJuFxBV1Z5FtBL3yYjlMaZPdEYqkZFmk
Ytr08y3urGq9vipNXaCERzl65t/Bp5BSuXjR+bWO0MlMUwa94fCUoY37ZDpsMlOZl73h4JThnxF7
ixwVXOyNa+MATzmofvSRW/y++rbmVP4Cqh09PkI7FcHLB0OP8ChCfBFIY0ADQ6Mdn+nQFpqSQ3fj
bAX469T/hCd2kpazhsaq5OHnWqDizH5zxNvr4Xic5jALYyIECXisWRxr3Lq+A3rTIS0RL/M14aPd
XzVC/U4bYJaikko4SbFLLiPuhbvYjjvtEKlmswyj2fMiPrq5l8l56moi2dv2XaDvmBiJwk+wH0Ex
+UDIFpssHczWEbTJbD30tes3zW0mY7dj0mI4ljPqsAmnvwEAAP//AwBQSwMEFAAGAAgAAAAhAKH1
9BbdAAAACgEAAA8AAABkcnMvZG93bnJldi54bWxMj0FPhDAQhe8m/odmTLy5BRQxSNkQjYlXVi/e
ZmkFYjtl2+4u/nvHkx4n8+W97zXb1VlxMiHOnhTkmwyEocHrmUYF728vNw8gYkLSaD0ZBd8mwra9
vGiw1v5MvTnt0ig4hGKNCqaUllrKOEzGYdz4xRD/Pn1wmPgMo9QBzxzurCyy7F46nIkbJlzM02SG
r93RKXi2Xf7hD9Tha+oP4xyKfg2FUtdXa/cIIpk1/cHwq8/q0LLT3h9JR2EV3FYlb0kK7rICBANl
XpUg9kxWZQGybeT/Ce0PAAAA//8DAFBLAQItABQABgAIAAAAIQC2gziS/gAAAOEBAAATAAAAAAAA
AAAAAAAAAAAAAABbQ29udGVudF9UeXBlc10ueG1sUEsBAi0AFAAGAAgAAAAhADj9If/WAAAAlAEA
AAsAAAAAAAAAAAAAAAAALwEAAF9yZWxzLy5yZWxzUEsBAi0AFAAGAAgAAAAhAMu3Wzx8AgAAUQUA
AA4AAAAAAAAAAAAAAAAALgIAAGRycy9lMm9Eb2MueG1sUEsBAi0AFAAGAAgAAAAhAKH19BbdAAAA
CgEAAA8AAAAAAAAAAAAAAAAA1gQAAGRycy9kb3ducmV2LnhtbFBLBQYAAAAABAAEAPMAAADgBQAA
AAA=
” fillcolor="white [3201]” strokecolor="white [3212]” strokeweight="1pt">  

––>

yle="font-size: 12.0pt; line-height: 150%; font-family: ‘B Titr’;” lang="AR-SA">مد و مد گرایی از مسائل روز و مهم جامعه است . این موضوع از جنبه های گوناگون اعتقادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و علی الخصوص روانشناسی بررسی و دید گاه های متفاوتی درباره آن بیان شده است . افرادی ، آن را نشانه رشد و تمدن بالا می دانند در مقابل نیز افرادی به شدت با آ ن مخالفت می کنند و آ ن را نوعی خود باختگی و بی هویتی می دانند . در این میان ، افرادی می کوشند با جدا سازی مدهای خوب و بد و یافتن اشتراک میان این دو گروه آن ها را آشتی دهند ولی خود به سر در گمی دچار شده اند.

 

3-1- مدگرایی و روانشناسی

حس زیبایی یکی از ویژگی های مخصوص انسان است که ریشه در فطرت او دارد و به اقتضای  این امر از دیدن هرگونه زیبایی لذت می برد. بی تردید منشا تمام هنرهای انسانی همین حس است که در هر دوره موجب به وجود آمدن یک سلسله دست آوردهای ارزشمند هنری می شود. بنابراین استعداد و درک زیبایی از جمله مواهب به ودیعت نهاده شده در وجود انسان است که به برکت آن وی قادر است از طریق مطالعه و تامل در ظرافت های زیبای نظام آفرینش، زمینه کمال روحی و معنوی خود را فراهم سازد. خودآرایی و زینت به عنوان بخشی از حس زیبایی، نه تنها آثار بسیاری در روح و روان فرد دارد بلکه موجب تعالی و رشد افراد جامعه نیز می شود. در مقابل، پرهیز از خودآرایی و پریشانی و ژولیدگی چون با خواست فطری انسان در تعارض است به تدریج اثرات منفی در روان او به جای می گذارد که افسردگی روحی، عدم تعادل روانی و بی توجهی به نعمت ها و سرکوبی علائق طبیعی از جمله آن ها است .

میان روح و جسم آدمی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و این دو تأثیر متقابلی بر یکدیگر می گذارند و میان آن ها کنش و واکنش های مختلفی شکل می گیرد . نمادها و دگرگونی های مادی و معنوی پیرامون انسان  بر روح و روان او تأثیر مستقیم دارند و هر اثر پذیری روحی ، پیامدهای رفتاری ویژه ای دارد برای مثال گاهی انسان از شنیدن نوعی موسیقی و آهنگ به آرامش می رسد و از شنیدن نوعی دیگر از موسیقی  پرخاشگر می شود . همچنین رنگ ها به تنهایی یا در کنار دیگر رنگ ها تأثیر ذهنی ویژه ای بر فرد می گذارند . رنگ های گرم و رنگ های سرد  پیام های روانی متفاوتی را به افراد منتقل می کنند . انواع خط های موجود در طبیعت و چگونگی نمایان شدن آن ها در برابر دیدگان بیننده ، معانی قرار دادی غیر مستقیمی را به روان آدمی القا می کنند . همچنین یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طراحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند آشنایی آن ها با مبانی روان شناختی  تأثیر گذاری و به کار گیری روش ها و اصول فنی مناسب در کار است  در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود  معمولاً به الگو برداری و تقلید از آن ها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند . ( جلالی فراهانی ،گریز از زندگی یکنواخت ، بی جا ، نشریه ایران ، 1383 ،ص 154)

 

3-2- انگیزه های مدگرایی از دیدگاه روانشناسی

علل گرایش به مد به ویژه در زنان از رویکرد های مختلفی قابل تبیین است . در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان ها به خود نمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می سازد . بر مبنای دیدگاه جامعه شناختی ، مقولاتی چون ا لگو و فرهنگ مصرف ، سبک زندگی ، رهبران مد ، در تبیین گرایش به مد مطرح می شود . بی تردید پدیده مد با طبقه اقتصادی و اجتماعی افراد ، نقش رسانه های جمعی ، فرایند جهانی سازی و نظام سرمایه داری مرتبط است برجستگی مد در هویت بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح ، زنان را با چالش های هویتی درگیر می سازد. علاوه بر این مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است . انگیزه های مدگرایی از دیدگاه روانشناسی عبارتند از:

3-2-1- تنوع طلبی و نوع گرایی

 جوانی ، فصل تازه ای درزندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پر شور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن نقش اصلی را بر عهده دارند . استقلال طلبی ،تنوع دوستی ، هیجان خواهی ، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است . تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف به شدت در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود ، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است . این نیاز زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود به صورت مدگرایی ظاهر می گردد . (احمد رضا، غروی زاد، در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص ۱۹۶)

3-2-2- مد گرایی و همانند سازی

همانند سازی در مکتب روان تحلیل گری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد  در طی آن  ویژگی ها ، نگرش ها و الگو های رفتاری فرد دیگری را برای خود سر مشق قرار می دهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز بدست آورده است . منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستندزیرا کودک ، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد الگوهایی را که با آن ها شبیه کرده است از دست الگوهای دیگر یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری پر می شود. به اعتقاد روانشناسان همین خلاء و احساس ناامنی و ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند .این شخصیت ها می توانند شخصیت های معرف گذشته ، هنرپیشه سینما ، نوازندگان و آوازخوانان و یا گروه های مختلف باشند و فرد ، خود را از نظر ظاهری شبیه آن ها ساخته و در شیوه لباس پوشیدن و طرز رفتار با آن ها همانند سازی می کند . به محض اینکه هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود ، جوانان با وی همانند سازی نموده و سعی می کنند به عنوان مد آن را در جامعه طرح کنند. ( همان ،ص 197)

3-2-3- رقابت و چشم و هم چشمی با دیگران

 انگیزه رقابت و هم چشمی با دیگران از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود . این انگیزه در همه ی افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند . رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود باعث پیشرفت و تکامل معنوی فردی می شود  اما اگر جهت گیری آن به سوی امور مادی و مدپرستی باشد و فرد  سعی کند از لحاظ ظاهری مثلاً در سبک و شیوه ی لباس پوشیدن از دیگران عقب نماند ، سرانجام خوبی نخواهد داشت . ( همان ،ص 198)

3-2-4- التزام ناشی از دوستی

 یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان ، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از دوستان است . لذا تحقیر و تمسخر ، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن  باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند . ( همان )

3-2-5- مدگرایی و جلب توجه دیگران

 افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه ی لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز ، در صدد جلب توجه ی دیگران بر می آیند . استفاده از لباس های چسبناک و براق و رنگارنگ ، جوراب هایی شبیه تور ماهیگیری ، کفش های با پا شنه های  خیلی بلند ، آرایش تندی با رنگ های غیرطبیعی که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص در دختران رایج است ، باعث جلب توجه دیگران شده و نگاه هایی را به خود معطوف می دارد . ( همان)

3-2-6- مدگرایی و تشخیص طلبی

برتری جویی و تشخیص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است . افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفه جامعه می دانند سعی می کنند این برتری را در گویش ، لباس پوشیدن ، محیط آرایی و سبک آرایش و زیورآلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند . ( همان ،ص 199)

از این قسمت نتیجه می گیریم که علل گرایش به مد به ویژه در زنان از رویکرد های مختلفی قابل تبیین است . در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان ها به خود نمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می سازد . بر مبنای دیدگاه جامعه شناختی ، مقولاتی چون ا لگو و فرهنگ مصرف ، سبک زندگی ، رهبران مد ، در تبیین گرایش به مد مطرح می شود . تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف به شدت در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود ، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است . این نیاز زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود به صورت مدگرایی ظاهر می گردد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

 

واژه مد واژه ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز ، اسلوب ، عادت ، شیوه ، سلیقه ، روش ، رسم و باب روز آمده است . مد در اصطلاح  عبارت است از روش و طریقه ای موقتی که بر اساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن را تنظیم می نماید . مهم ترین علت مدگرایی ، فطرت و ذات انسان ها و آن هم حس کمال جویی و زیبا دوستی آن هاست ولیکن صورت های افراطی آن یعنی مد پرستی نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع نظام های سرمایه داری و سود جو به وجود می آید . با توجه به اهمیت موضوع مدگرایی که در منابع دینی تحت عنوان ستر و پوشش مورد بررسی قرار گرفته است درآموزه های اسلامی ضمن تأیید تنوع طلبی وتأکید برخودآرایی و دوری از هر گونه ژولیدگی به چند اصل کلی می توان رسید که با تحلیل این اصول ومبانی به الگوی پوشش در اسلام می توان رسید. انگیزه رقابت و هم چشمی با دیگران از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود . این انگیزه در همه ی افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند . یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان ، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از دوستان است . برتری جویی و تشخیص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است .

 

 

 

 

منابع

 

1- تركاشوند ، علي، مد نوآوري يا هنجارشكني، بی جا، روزنامه رسالت، شماره 6538، بی تا

2- جلالی فراهانی ،گریز از زندگی یکنواخت ، بی جا ، نشریه ایران ، 1383

3- خاوری ، معصومه ، مد و مدگرایی و تاثیرات آن در تغییرات فرهنگی جوامع، بی جا،1389

4- شجاعي ، محمدصادق، جوانان و مدگرايي، حديث زندگي، بی جا، شماره 13، 1382

5- شفیعی ، جنون مدگرایی ، بی جا، نشریه کیهان ، 1383

6- غروی زاد، احمد رضا، در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳

7- محمد نژاد  ، مدگرایی ، بی جا، نشریه نسیم البرز، 1383، بی تا

8- نگارش، حميد، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، بی جا، نمايندگي ولي فقيه در سپاه،چاپ اول، 1380

 

 

 

 1 نظر

مدگرايي در اسلام و روانشناسي

14 اردیبهشت 1394 توسط كيان ارثي چقايي

hguyvtycrtxc

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

کیان وبلاگ

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس